صفحه محصول - ادبیات نظری و پیشینه تجربی اعتماد به نفس جنسی

ادبیات نظری و پیشینه تجربی اعتماد به نفس جنسی (docx) 1 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 1 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

موضوع : بررسي تأثير آموزش شناختي رفتاري بر دانش، نگرش و اعتماد به نفس جنسي زنان مشهد تعاريف نظري و عملياتي متغيرهاي پژوهش 12 فصل دوم: پيشينه و ادبيات پژوهش 15 مقدمه 16 اعتماد به نفس جنسي 40 الگويي که نقش رويدادهاي شناختي را در تعيين نابهنجاري رواني- جنسي نشان مي دهد 41 واکنش ها و پاسخ هاي جنسي انسان 42 مرور تحقيقات و مطالعات انجام شده 44 تحقيقات انجام گرفته در خارج از کشور 44 تحقيقات انجام گرفته در داخل از کشور 49 بحث ونتيجه گيري از تحقيقات انجام گرفته 52 1-6- تعاريف نظري و عملياتي متغيرهاي پژوهش 1-6-1- دانش جنسي الف) تعريف نظري: يكي از مولفه هاي مهم يك ارتباط جنسي موفق، دانش و آگاهي جنسي است. حيطه هاي مهم دانش جنسي كه بايد مورد توجه قرار گيرد عبارتنداز: آناتومي جنسي- چرخه پاسخ جنسي و انواع اختلالات جنسي شايع در زنان هستند كه در جلسه مشاوره و درمان جنسي در اختيار مراجعين قرار مي گيرند. منظور از آناتومي جنسي،‌ تشريح دستگاه تناسلي زنان است. دستگاه جنسي زن شامل بخش هايي زير است: 1- اندام جنسي بيروني كه بطور كلي آن را فرج مي نامند و از بخش هاي مختلفي تشكيل شده است كه عبارتند از برآمدگي شرمگاهي،‌ لبهاي بزرگ،‌ لبهاي كوچك، خروسه يا كليتوريس،‌ دهليز فرج،‌ سوراخ پيشابراه،‌ سوراخ مهبل،‌ پرده بكارت غده هاي بارتولن يا غده هاي دهليزي مياندوراه يا پرينه. 2- اندام هاي جنسي دروني كه نه تنها نقش عمده اي در رفتار جنسي ايفا مي كنند بلكه از ديدگاه تكاملي كاركرد اصلي آن ها توليد مثل و پرورش نوع است و شامل بخش هاي مهبل يا واژن،‌ رحم يا زاهدان ،‌ لوله هاي رحمي يا زهداني و تخمدان ها مي باشد. 3- اندام هاي جنسي فرعي كه شامل پستان ها و لب ها مي باشد (نيكخو و آوادايس يانس،‌ 1380). در توضيح چرخه پاسخ جنسي مي توان گفت كه زن و مرد يك سلسله واكنش هاي فيزيولوژيك بصورتي طبيعي نسبت به تحريكات جنس از خود بروز مي دهند. اين واكنش ها به شكل طبيعي خود در چهار مرحله انگيزش، پلاتو، ارگاسمو فرونشيني روي ميدهد. اختلالات جنسي شايع در زنان نيز شامل اختلال ميل جنسي پايين- اختلال بيزاري جنسي اختلال انگيختگي جنسي در زن،‌ اختلال ارگاسمي،‌ اختلال آميزش دردناك و واژنيسيم مي باشد (اوحدي،‌ 1384) ب) تعريف عملياتي: در اين پژوهش منظور از دانش جنسي نمره اي است كه فرد در پرسش نامه دانش جنسي آن هوپر (1992) كسب مي كند. در اين پرسشنامه حداكثر نمره 15 و حداقل نمره 0 مي باشد. 1-6-2- نگرش جنسي الف) تعريف نظري: نگرش جنسي همان شناخت ها،‌ افكار يا خودگويي هاي است كه فرد در زمينه مسائل جنسي دارد. در حيطه جنسي،‌ فرد عقيده يا نگرش راجع به طيف وسيعي از موضوعات مانند فعاليت هاي جنسي بهنجار يا نابهنجار و فعاليت هاي جنسي دارند. ب) تعريف عملياتي: در اين پژوهش منظور از نگرش جنسي نمره اي است كه در پرسش نامه نگرشي جنسي (خوشابي،‌ والايي،‌ 1379) كسب مي كند. در اين پرسشنامه حداكثر نمره 48 و حداقل نمره صفر مي باشد. 1-6-3- اعتماد به نفس جنسي الف) تعريف نظري: اعتماد به نفس،‌ افكار و احساساتي است كه فرد درباره خويشتن دارد. به عبارت ديگر كسي كه احساس مثبتي نسبت به خود دارد از اعتماد به نفس بالايي برخوردار است و بالعكس كه به اين اعتماد به نفس در حيطه جنسي،‌ اعتماد به نفس جنسي اطلاق مي شود. به عبارت ديگر،‌ به احساسي كه فرد نسبت به بدن،‌ اندام ها و رفتار و رفتارهاي جنسي و جنسيت خود را دارد،‌ اعتماد به نفس جنسي گفته مي شود (عشقي،‌ 1385) ب) تعريف عملياتي: در اين پژوهش منظور از اعتماد به نفس جنسي،‌ نمره اي است كه فرد در پرسشنامه اعتماد به نفس جنسي آن هوپر (1992) كسب مي كند. در اين پرسشنامه حداكثر نمره 45 و حداقل نمره 15 مي باشد. 1-6-4- درمان شناختي – رفتاري جنسي الف) تعريف نظري: رويكرد مورد نظر علاوه بر كاركرد تكنيك هاي رفتاري مسترز و جانسون همچون تمركز حسي،‌ درمان هاي شناختي را نيز درمان اختلالات جنسي و افزايش آگاهي و تغيير نگرش مورد استفاده قرار ميدهد. رويكرد شناختي- رفتاري به جاي تمركز صرف بر جنبه هاي آشكار کاركرد جنسي،‌ عوامل شناختي را نيز در جريان ارزيابي ودرمان مورد توجه قرار مي دهد. در اين رويكرد، برخورد با مولفه هاي آشكار و شناختي رفتار جنسي به طور همزمان، امري الزامي تلقي مي شود (اسنپس،‌ 1991،ترجمه توزنده جاني و همكاران،‌ 1382). ب) تعريف عملياتي: متغير مستقل در اين پژوهش يعني مشاوره رفتاري- شناختي جنسي زنان،‌ شامل هشت جلسه مشاوره شناختي- رفتاري مي باشد كه مطابق با مدل از قبل تعيين شده است و به صورت گام به گام طي هشت جلسه 90 دقيقه اي و هر هفته يك جلسه اجرا مي شود. توضيح کامل جلسات در بخش ضمائم آمده است. فصل دوم پيشينه و ادبيات پژوهش 2-1- مقدمه مفاهيم اوليهاي كه در روان شناسي مورد بررسي قرار گرفته، غريزه جنسي، انگيزه جنسي، ميل جنسي و رفتار جنسي است كه توجه بسيار از روان شناسان را به خود جلب كرده است. مكتب تحليل رواني فرويد، از جمله مكاتب عمده و مهمي است كه به اين موضوع پرداخته و بسيار از مشكلات بشر را ناشي از عدم ارضاي ميل جنسي دانسته است. براساس نظريه فرويد، انگيزش جنسي يكي از نيازهاي مهم زندگي به شمار رفته و بخش عمدهاي از انرژي حيات را به خود اختصاص داده است. (كجباف، 1378). دوستي، عشق و محبت از انگيزه زندگي نشأت ميگيرد و در ديدگاههاي مختلف روان شناسي تفاسير متفاوتي در مورد عشق و محبت، رفتار جنسي و چگونگي ارضاي آن مطرح شده است. نظامهاي متفاوت روانشناسي به تبع اصول و سازههاي بنيادي خود، ميل جنسي را به شيوههاي خاص خود و در بعضي موارد در تضاد با نظامهاي ديگر تبيين كردهاند. گرچه نخستين بررسيها در زمينه مسائل جنسي به سالها پيش از فرويد برميگردد، ولي اين حوزه با معرفي نظام روان تحليل گري توسط فرويد و تأكيد اين نظام بر جنسيت به عنوان يكي از پايههاي بنيادي شخصيت متحول شده است. ديگر جنسيت نه به عنوان يك كشاننده يا سائق بلكه به عنوان يك دامنه يا گستره مورد نظر است كه تحقيقات دانشمندان زيادي را در رشتههاي گوناگون به سوي خود معطوف كرده است. امروزه به طور قطع ميتوان گفت كه ميل جنسي به وراي مرزهاي روانشناسي كشانده شده و به يك گفتمان تبديل شده است. كه لزوم بررسي همه جانبه آن اجتناب ناپذير است (يوسفي، 1384). 2-8- اعتماد به نفس جنسي: هر شخصي احساسي و افکاري درباره خويشتن دارد. به عبارت ديگر کسي که احساس مثيتي نسبت به خود دارد از اعتماد به نفس بالايي برخوردار است و بالعکس(آقايي و آتش پور،1384، به نقل از عشقي، 1385). حال به احساسي که فرد نسبت به اندام خود، رفتار هاي جنسي خود و جنسيت خويش دارد اعتماد به نفس جنسي مي گويند(عشقي،1385). تاکيد بر اهميت ظاهر بدني بعنوان يک عامل اصلي براي موفقيت جنسي و رضايت جنسي صفت مميزه ديگري از زنان دچار کژکاريهاي جنسي است، آنان عقيده دارند که زناني که از نظر فيزيکي جذاب نيستند نمي توانند رابطه جنسي رضايت بخشي داشته باشند(اسپنس،1991، ترجمه توزنده جاني،1382). تحقيقات متعددي به ارتباط مثبت بين اعتماد به نفس عمومي و جنسي با انواع نابهنجاريهاي جنسي زنان به ويژه سرد مزاجي جنسي اشاره کرده اند.هارتمن و همکاران(2002)نيز در مطالعه خود اذعان مي کنند که زناني که ميل جنسي پاييني داشتند از جرات ورزي و اعتماد به نفس پاييني برخوردار بودند. نتايج پژوهش هاي مسترز و جانسون و کلودني(1994) و هچر و همکاران (1994) بروي زنان سرد مزاج نيز نشان داد که اکثر آنان از شکل ظاهري بدن خود ناراضي بودند و آن را زشت و نامطلوب مي دانستند و اين اعتماد به نفس جنسي پايين، يکي از علل ميل جنسي پايين آنان به شمار مي آمد(عشقي، 1385). 2-9 - الگويي كه نقش رويدادهاي شناختي را در تعيين نابهنجاري رواني- جنسي نشان ميدهد. عوامل رواني- اجتماعي بر عملكرد جنسي ما تاثير قابل ملاحظهاي دارند و در شرايط خاصي ممكن است عملكرد جنسي را مختل سازند. در اينجا الگويي ارائه شده است كه چگونگي تاثير عوامل روان زاد زيست شناختي را بر پاسخهاي ميل، انگيختگي و ارگاسم جنسي نشان ميدهد. بخصوص، بر نقش رويدادهاي شناختي در تفسير محركها و رويدادها و تاثير پاسخ دهي جنسي بر مراحل مختلف چرخه پاسخ جنسي تاكيد ميكند (اسپنس، 1991،ترجمه توزنده جاني و همكاران، 1382). شکل 1- 2 – الگويي که نقش رويدادهاي شناختي را در تعيين نابهنجاري رواني جنسي نشان مي دهد ( اسپنس، ترجمه توزنده جاني و همکاران، 1382) -356235114300تحريك جسميتحريك شهوات زا (ديداري، شنيداري، تخيلي)تاريخچه يادگيري، رخدادهاي زندگي كنوني و گذشته خاطرات، دانش و آگاهي، قواعد حاكم بررفتار، نگرشها و باورها ميل جنسي تفســير رخدادهاواكنشهاي فيزيولوژيكبرانگيختگي جنسيواكنش ارگاسميتاثيرات غدد درون ريز تاثيرات عروقي تاثيرات عصب شناختي00تحريك جسميتحريك شهوات زا (ديداري، شنيداري، تخيلي)تاريخچه يادگيري، رخدادهاي زندگي كنوني و گذشته خاطرات، دانش و آگاهي، قواعد حاكم بررفتار، نگرشها و باورها ميل جنسي تفســير رخدادهاواكنشهاي فيزيولوژيكبرانگيختگي جنسيواكنش ارگاسميتاثيرات غدد درون ريز تاثيرات عروقي تاثيرات عصب شناختي در اين الگو فرض بر اين است تجارب گذشته زندگي از طريق فرآيندهاي يادگيري (شرطي سازي كلاسيك و عامل، همراه با يادگيري مشاهدهاي) تاثير گذشته و خاطرات كنوني، قوانين حاكم بر رفتار، دانش، نگرشها و عقايد ما را مشخص ميكنند. پيشنهاد شده است تمامي اين سازهها بر تفسير محرك وارد شده بر ما كه به صورت تحريك جسماني، شنوايي و بينايي يا خيال پردازي اتفاق ميافتد، تاثير ميگذارد. رويدادهاي فعلي زندگي مانند ارتباط زناشويي مشخص نيز بر دانش، نگرشها و عقايد ما تاثير ميگذارند. شيوهاي كه به موجب آن تحريك، تفسير ميشود مشخص كه آيا پاسخهاي فيزيولوژيكي انگيختگي جنسي و نهايتاً ارگاسم اتفاق خواهد افتاد. چنين به نظر ميرسد كه ميل جنسي به تفسير شناختي محرك بيروني و سطح پايين انگيختگي جنسي و فيزيولوژيكي بستگي دارد (اسپنس، 1991،ترجمه توزنده جاني و همكاران، 1382). همچنين اعتقاد بر اين است كه خاطرات، معلومات، نگرشها و باورهاي ما براساس دريافت اطلاعات جديد به طور پيوسته، بازنگري ميشوند. بنابراين، اطلاعات مربوط به واكنشهاي فيزيولوژيكي به نوبه خود ممكن است در موقعيتهاي معيني برساختارهاي شناختي خاطرات، معلومات، نگرشها و باورها تاثير بگذارند. به طور خلاصه، اهداف اين الگو معين نقش واسطهاي مهم فرآيندهاي شناختي است كه با تاثيرات زيست شناختي متعددي بر عملكرد جنسي انسان در تعامل است. فرآيندهاي شناختي بر مولفههاي چرخه پاسخ جنسي يعني ميل، انگيختگي و ارگاسم تاثير ميگذارند و به نوبه خود، تحت تاثير رفتار جنسي ما و پيامدهاي آن قرار ميگيرد (اسپنس، 1991،ترجمه توزنده جاني و همكاران، 1382). 2-10- واكنشها و پاسخهاي جنسي انسان پاسخ جنسي، يك تجربه رواني فيزيولوژيك واقعي است. انگيختگي هم با محركهاي روانشناختي ايجاد ميشود و هم با محركهاي جسمي. ميزان تنش هم از لحاظ فيزيولوژيك تجربه ميشود و هم از لحاظ هيجاني و با ارگاسم به طور طبيعي، ادراك ذهني اوج واكنش جسمي و تخليه وجود دارد. رشد رواني- جنسي، نگرشهاي روانشناختي نسبت به تمايلات جنسي و نگرش به شريك جنسي مستقيماً با فيزيولوژي پاسخ جنسي انسان ارتباط دارند و بر آن تاثير ميگذارند (اوحدي، 1384). مشهورترين مطالعات مربوط به تغييرات فيزيولوژيكي در فعاليت جنسي، توسط ويليام مستزر و ويرجينا جانسون انجام شده است. براساس يافتههاي اين دو پژوهشگر، پاسخ جنسي در انسان داراي چهار مرحله است كه عبارتند از: مرحله 1) ميل جنسي مرحله2) برانگيختگي مرحله 3) ارگاسم مرحله 4) فرونشيني (نيكخو و آواديس يانس، 1380). مرحله 1) ميل جنسي: اين مرحله از مراحلي كه صرفاً از طريق فيزيولوژي شناخته ميشود. متمايز است و گنجاندن آن در اين طبقه بندي، نشان دهنده توجه روانپزشكان به انگيزشها، سائقها و شخصيت است. اين مرحله با تخيلات جنسي و ميل به برقراري جنسي مشخص است (کاپلان،1994، ترجمه پورافکاري، 1382). مرحله 2- برانگيختگي: اين مرحله در اثر تحريك روانشناختي (تخيلي يا وجود شيء محبوب) يا تحريك فيزيولوژيك (نوازش يا بوسه) يا تركيب هر دو ظاهر ميشود و شامل احساس ذهني لذت است (اوحدي، 1384). نشانههاي اين مرحله در زن با ليز و مرطوب شدن مهبل كه با فاصلهاي در حدود ده ثانيه پس از تحريك موثر پديد ميآيد. كليتوريس سفت و متورم ميشود. نوك پستان راست ميشود. لبهاي كوچك و بزرگ دستگاه تناسلي در زنها ضخيم تر ميشود. اين مرحله از چند دقيقه تا چند ساعت به طول ميانجامد (دژكام، 1381). مرحله 3- ارگاسم: مرحله اوج لذت جنسي است كه همراه با رفع تنش جنسي و انقباضات موزون عضلات مياندوراه و دستگاه تناسلي لگن است. در زنان، ارگاسم با سه تا پانزده انقباض ثلث تحتاني واژن و انقباضهاي قوي و پايدار رحم از عمق به طرف گردن رحم مشخص است (کاپلان، 1994،ترجمه پور افکاري،1382). تغييرات ديگري چون حرارت غير ارادي و ارادي عضلاني، زياد شدن فشارخون و تعداد ضربان قلب روي ميدهد. زنان ميتوانند ارگاسمهاي متعدد و متوالي هم داشته باشد (دژكام، 1381). مرحله 4- فرونشيني: بازگشت بدن به حالت سكون اوليه، احساس آرامش، خوشي و رفع تنش عضلاني از مشخصات اين مرحله است. با ظهور ارگاسم اين مرحله سريع روي ميدهد (دژكام، 1381). در طول اين مرحله، سكوي اوج لذت جنسي ناپديد شده و از حجم خون رگهاي مهبل كاسته ميشود. رحم به عقب و جايگاه آغازين خود باز ميگردد. لبهاي بزرگ و كوچك واژن نازك شده و به هم نزديك ميشوند و مهبل از نظر طول و پهنا شروع به كوتاه شدن كرده و به وضعيت قبل از انگيختگي باز ميگردد. اندازه و نوك پستان به حالت طبيعي باز ميگردد و گلگوني يا برافروختگي پوست ناپديد ميشود. بعلاوه سرعت تنفس، ضربان قلب و فشارخون به سطح قبل از تحريك جنسي باز ميگردد و با پديدار شدن يك احساس رخوت و آرامش كلي همه ماهيچههاي بدن شل و آرميده ميشوند (نيكخو و آواديس يانس، 1380). 2-11- مرور تحقيقات و مطالعات انجام شده 2-11-1- تحقيقات انجام گرفته در خارج از كشور در اين قسمت به بررسي پژوهشهايي ميپردازيم كه خارج از كشور در ارتباط با مساله مورد پژوهش اين تحقيق انجام گرفتهاند: گزارشهاي كينزي (1953 و 1948) به نقل از كجباف( 1381) درباره رفتار جنسي مردان و زنان از جمله پژوهشهاي مهمي است كه در اين زمينه صورت گرفته است. او در اين مطالعه تاريخي با 5300 مرد و 5900 زن مصاحبه كرد. نتايج اين مصاحبهها نه تنها براي ما اطلاعات مهمي بشمار ميروند، بلكه معيار مقايسه را نيز در اين زمينه بدست ميدهند. كينزي معتقد بود كه بهترين شاخص نگرش يك شخص رفتار ظاهري اوست. براساس چنين اعتقادي، كينزي درباره نگرش مردان و رضايت جنسي آنها در گزارشهاي خود بحث نكرده، اما درباره نگرش و واكنشهاي هيجاني زنان بررسيهايي به عمل آورده و نتايج حاصل را گزارش كرده است. مسترز و جانسون (1970) تكنيكهاي بسياري براي درمان انواع مشكلات جنسي مورد استفاده قرار دادند. فرض آنها براين اصل بود كه چيزي به نام شريك جنسي بي تقصير وجود ندارد. آنها زوجها را به صورت دوتايي با هم درمان ميكردند. به نظر آنها يك علت اصلي بدكاري جنسي عبارتست از اضطراب از عملكرد يعني شريك جنسي به جاي آنكه خودش را وقف ارائه و دريافت لذت جنسي با شريكش كند نقادانه به نظارت عملكرد جنسي خودش ميپردازد. مسترز و جانسون خاطرنشان ميسازند كه براي لذت بردن از آنچه رخ ميدهد، زوجين ميبايست تمامي افكار يا نگرانيهاي حواسپرت كننده را كه درباره مورد ارزيابي قرار گرفتن عملكرد جنسي خويش دارند، كنار بگذارند (گلدنبزگ، 2000،ترجمه حسين شاهي و همكاران، 1385). ميدلتون، كافل، هيمن (2008) در پژوهشي كه برروي 34 زن انجام دادند به اين نتيجه رسيدند كه باورها- شناختها و طرحوارههاي دوران كودكي در مورد مسائل جنسي تاثير بسزايي بر پاسخهاي جنسي و مشكلات تحريكات جنسي خواهد داشت. باروئر و همكاران (2007) طبق تحقيقي كه برروي 96 زن انجام دادند نتيجه گرفتند كه ترس وابسته به درد مقاربت و مشكلات تحريكات جنسي زنان ارتباط نزديكي به نگرشهاي جنسي و باورهاي آنان دارد. نتايج پژوهشهاي مسترز و جانسون و كلودني (1994) و هچر و همكاران (1994) به نقل از عشقي (1385) بر روي زنان سرد مزاج نشان داد كه اكثر آنان از شكل ظاهري بدن خود ناراضي بودند و آن را زشت و نامطلوب ميدانستند و اين اعتماد به نفس جنسي پايين يكي از عوامل ميل جنسي پايين آنان به شمار ميآمد. دراگوتيس و مير (1991) به نقل از اسپنس (1991) در پژوهشي به مقايسه دانش و مهارت جنسي زوجين مبتلا به نابهنجاريهاي جنسي پرداختند. نتايج پژوهش آنها نشان داد كه زن و شوهرهاي مبتلا به نابهنجاريهاي جنسي به طور معناداري از معلومات جنسي كمتري برخوردارند. نتايج پژوهش و ستايمر و لوپاتر (2005) نشان داد كه بين عملكرد جنسي افراد و احساسي كه در مورد خودشان به عنوان يك شريك جنسي دارند رابطه مستقيم وجود دارد و از آنجا كه مسائل جنسي جزئي از شخصيت افراد است، پس هر مشكل جنسي منجر به كاهش اعتماد به نفس فرد ميشود. در نتيجه افرادي كه از نابهنجاري جنسي رنج ميبرند، اغلب احساس خود كارآمدي و اعتماد به نفس پاييني دارند. النَشار و همكاران (2007) طي پژوهشي كه برروي هزار زن متاهل مصري بين سنين 49- 16 سال انجام دادند به اين نتيجه رسيدند كه سطح تحصيلات و دانش و آگاهي زنان رابطه معكوس با مشكلات جنسي آنان داشت. به اين معني كه هرچه دانش و آگاهي شركت كنندگان بالاتر بود مقدار مشكلات جنسي گزارش شده توسط آنها كمتر ميشد. به اعتقاد آنان افزايش سطح تحصيلات و آگاهي زنان اين نكته را بيان ميدارد كه آنان از سطح زندگي بهتر و استرس كمتري برخوردار ميباشند. همچنين آنها بيان ميدارند كه دانش و آگاهي زنان ميتواند عاملي باشد كه توانايي زنان را در بيان آزادانه خواستهها و يا نارضايتيهايشان افزايش دهد. در تحقيقي كه در مورد رابطه جنسي با شريك جنسي برروي سه گروه از دانشجويان زن دانشگاه انجام شده بود مور و ديويدسون (2000) اظهار ميكنند كه در مقايسه اين گروهها باهم، اكثر افرادي كه در سنين بالاتر (يعني از 18 سال به بالا) اين رابطه را داشتند و آن دسته از افراد كه قبل از ارتباط اطلاعاتي در مورد دخول داشتند و تاحدودي آن را امري پسنديده و لازم ميدانستند، از اين رابطه راضيتر و ازدواج بهتري داشتند. كري و ويدرمن(2000) با بررسي كه در مورد 185 مرد و 244 زن در مورد ويژگيهاي شريك جنسي ايدهال انجام دادهاند به نتايج جالبي دست يافتند. آنها ده ويژگي را در نظر گرفته بودند كه آيتمهاي آن عبارتند از: باز بودن در مورد مباحث جنسي، غير بازداري كننده، جذاب از نظر فيزيكي، داشتن اطلاعات در مورد مسائل جنسي، توجه كامل داشتن در طول سكس، واضح نمودن تمايلاتشان، تحريك شدن به آساني، راحت به ارگاسم رسيدن، علاقه به كتابها، روزنامهها و ويدئوها در مورد مسائل جنسي و نقش غالب داشتن در طول سكس. كري و ويدرمن با اجراي اين پرسشنامه به بررسي نگرش آزمودنيهاي مرد و زن نسبت به اين ويژگيها پرداختند. در مقايسه، زنان به ويژگي باز بودن در مورد مباحث جنسي و ويژگي بطور صريح در مورد مسائل جنسي صحبت كردن، نمرات كمتري داده بودند و برعكس نسبت به مردان در ويژگيهاي كاملاً حمايت كننده در طول سكس، تحريك شدن به آساني، راحت به ارگاسم رسيدن و علاقه نسبت به مطالب مربوط به مسائل جنسي نمرات بالاتري كسب كرده بودند. در اغلب موارد هم مردان و هم زنان، در اين نكته كه مردان در مورد ويژگيها نظر مثبتتري داشته باشند ولي زنان نگرش مثبت كمتري داشته باشند، باهم موافق بودند. بطور كلي در اين تحقيق به بررسي تفاوتهايي كه بين نگرشهاي مردان و زنان نسبت به يك شريك جنسي ايدهآل وجود دارد پرداخته شده است و در نهايت نيز از همين تفاوتها به نگرشهاي كلي افراد (زنان و مردان) وسعت يافتهاند (به نقل از دهقاني، 1382). هارتمن و همكاران (2002) در دو تحقيق تجربي، 50 زن سرد مزاج را با يك گروه 1000 نفره از زنان فاقد مشكل جنسي، از طريق مصاحبه كلينيكي و پرسش نامههاي استاندارد، مقايسه كردند. نتايج نشان داد كه اين زنان از عدم ثابت خلقي و خود تنظيمي و اعتماد به نفس پايين برخوردارند و در مقايسه با زنان عادي، تمايل بيشتري به نگراني و اضطراب دارند. يكي از نشانههاي كلينيكي بارز اين زنان اعتماد به نفس پايين بود. نتايج نشان داد كه كمك به افزايش اعتماد به نفس اين زنان ميتواند بر بهبود ميل جنسي شان كمك كند و رفع مشكل جنسي نيز، خود موجب افزايش اعتماد به نفس اين زنان ميشود. اسپنس (1991) بر تاثير فوق العاده فقدان دانش جنسي بر ايجاد نابهنجاريهاي جنسي زنان تاكيد كرده است. او معتقد است دانش فرد در مورد تشريح جنسي و فنون جنسي تلويحات مهمي در روابط جنسي موفقيت آميز دارد. بخصوص آگاهي از روشهاي مناسب تحريك همسر ضروري است وعلت فقدان انگيختگي و يا ارگاسم همسر ممكن است به فقدان دانش يا مهارت مربوط باشد. همچنين داشتن دانش و مهارت مناسب در مورد روشهاي ايجاد كننده انگيختگي در بدن خود براي فرد اهميت دارد. همچنين وي بيان ميدارد كه زن و شوهرهايي كه براي درمان نابهنجاريهاي جنسي خود به دنبال كمك ميباشند در مقايسه با زن و شوهرهاي فاقد نابهنجاري جنسي بطور معناداري از معلومات جنسي كمتري برخودارند. نتايج پژوهش گلمن (1983) پيرامون تاثير رويكرد رفتاري بر مشكلات جنسي نشان داد كه ارائه آموزشها و اطلاعات جنسي مربوط به چرخه پاسخ جنسي- آناتومي بدن- بيولوژي و تكنيكهاي جنسي- تغيير نگرشهاي منفي جنسي زوجين نسبت به مسائل جنسي- رفع اضطرابها و نگرانيهاي جنسي و افزايش ارتباط جسمي و كلامي زوجين، اصول اساسي رويكردهاي رفتاري موثر در درمان نابهنجاريهاي جنسي هستند. داو و ويدرمن (2000) معتقدند كه عوامل زيادي پيشگويي كنندههاي خوبي براي وجود مشكلات جنسي ميباشند. آنها بيان ميدارند كه مطالعات قبلي نشان داده است زناني كه آشفتگيهاي شناختي بيشتري در مورد تعاملات جنسي (براي مثال راجع به عملكرد جنسي يا تصوير بدني خويش) دارند رضايت جنسي كمتر و اعتماد به نفس جنسي كمتري را گزارش ميكنند. 2-11-2- تحقيقات انجام گرفته در داخل كشور بلوريان و گنجلو (1382) طي مطالعاتي كه بروي 366 زن مراجعه كننده به مراكز بهداشتي درماني سبزوار انجام دادند دريافتند كه اصلاح باورها و نگرشها و كشف و رفع اختلالات جنسي و تشخيص نگرانيها و كمك به زوجين ميتواند تاثير بسزايي بر افزايش رضايت جنسي آنها داشته باشد. مهرابي و دادفر (1382) بيان داشتند كه ارتباط ضعيف ميان دو طرف در رابطه با نيازها يا اضطراب جنسي، احساس گناه درباره نزديكي، نبودن آموزش كافي درمورد فعاليتهاي جنسي، پيش نوازي ناكافي و اسطورههاي جنسي نادرست از عوامل روانشناختي تاثيرگذار در اختلال جنسي ميباشند. نتايج تحقيق ايشان نشان ميدهد كه درمان تركيبي (روش شناختي- رفتاري و فلوكستين) در كاهش شناختهاي ناسازگارانه، باورهاي غير منطقي و شدت اضطراب جنسي تاثير دارد، اما درمان با فلوكستين به تنهايي موثر نيست. ازگلي و همكاران (1383) رضايت و نگرش نسبت به رابطه جنسي در زنان را بررسي كردند. اين تحقيق برروي 406 نفر انجام گرفت كه ميانگين سني آنان و مدت ازدواج سال و وضعيت اقتصادي- اجتماعي آنها متوسط بود. 5/63% افراد مورد مطالعه از رابطه جنسي با همسر خود رضايت نداشتند و 5/85% افراد مورد مطالعه نسبت به رابطه جنسي نگرش مثبت داشتند و با افزايش سن تا 30 سال ميزان رسيدن به ارگاسم بيشتر و بعد از آن كاهش يافته بود. با افزايش سن زنان هنگام ازدواج، نگرش مثبت نسبت به رابطه جنسي افزايش يافته بود. مدت ازدواج با نگرش رابطهاي نداشت، اما با رضايت رابطه معكوس داشت. همچنين وضعيت اجتماعي- اقتصادي بالاتر با ارگاسم و نگرش رابطه معنيدار داشت. پارساي، زاهدي و مدرسي (1383) دريك پژوهش ميزان آگاهي زوجين نسبت به رابطه جنسي صحيح (سالم، مسئولانه و لذت بخش) را مورد بررسي قرار دادند. آنها بيان ميدارند كه ميانگين نمره آگاهي زوجين درباره هر سه بعد ارتباط جنسي ضعيف بود و تنها 7/12% از زنان از رابطه جنسي ترس نداشته و در كل ترس از رابطه جنسي در زنان بيشتر از مردان بود. شركت كنندگاني كه تحصيلات آنها بالاتر از ديپلم بود نمره آگاهي نسبت به روابط جنسي بالاتري را بدست آورده بودند. تحقيقي راجع به بررسي شيوع و علل نارسايي كنش جنسي و برخي از عوامل مستعد كننده آن در زنان مزدوج مراجعه كننده به درمانگاه زنان در تهران سال 1375 توسط خانم شكرالهي انجام شد كه تعداد 329 نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند و نتايج به اين قرار بود: مهار ميل جنسي در 3/15% مهار ارگاسم 5/23% مهار فاز برانگيختگي 7/14% و 7/37% آگاهي متوسط از روابط جنسي داشتند و 3/47% نگرش مثبت و 3/3% نارضايتي از شوهرشان داشتند. آگاهي با تجربه ارگاسم همبستگي مستقيم نشان داد و نگرش با مراحل كنش جنسي مستقيم داشت و خستگي ميل و تجربه ارگاسم را كمتر ميكرد. در پژوهش ساكي (1378) 95% از زنان متأهل شركت كننده نياز مبرمي به گذراندن آموزشهاي ضروري روابط زناشويي پيش از آغاز زندگي مشترك را تاكيد كرده بودند. حدود نيمي از زنان اعتراف داشتند كه بدون داشتن هرگونه اطلاعي درمورد چگونگي روابط جنسي در چهارچوب خانواده زندگي مشترك خود را آغاز كرده بودند. در بررسي ميزان آگاهي و نگرش زنان متأهل مورد مطالعه نسبت به عوامل موثر در روابط جنسي نشان داده شده است كه 5/23% از زنان ابراز نياز جنسي نسبت به همسرانشان را رفتار ناشايست ميدانستند و حدود 34% اظهار داشتند زنان حتي در صورت تمايل به داشتن رابطه جنسي با همسر خود نبايد شروع كننده روابط جنسي باشند و حدود 18% بيان كرده بودند كه بهتر است لذت بردن از روابط جنسي را از همسر خود پنهان كرد. عشقي (1385) بيان ميدارد كه فقدان جرأت ورزي و اعتماد به نفس در زنان با ميل جنسي پايين و مشكلات ارگاسمي مرتبط است. او همچنين ميزان دانش و آگاهي زوجين را در بهبود عملكرد جنسي آنان موثر ميداند. خوزاني و ميلاني و كاتوزيان (1387) طي تحقيقي كه به بررسي آگاهي و نگرش و رفتار دانشجويان پزشكي دانشگاه شهيد بهشتي درباره مسايل باروري و مسائل جنسي پرداختند به اين نتيجه رسيدند كه فقط 7/27% دانشجويان آگاهي خوبي از فيزيولوژي بارداري و مسائل جنسي داشتند و بقيه آگاهي متوسط و ضعيفي داشتند. 38% دانشجويان حتي طريقه صحيح استفاده از كاندوم را نميدانستند و 56/9% آگاهي ضعيفي از علايم بيماريهاي مقاربتي داشتند و 7/4% آگاهي متوسط و ضعيفي از انواع روشهاي پيشگيري كننده بارداري داشتند. در همين راستا حيدري (1383) آگاهي و نگرش زوجين در مورد روابط جنسي در دوران بارداري را مورد مطالعه قرار داده است. براساس پژوهش وي، 40% زنان در زمينه روابط جنسي در دوران بارداري با پزشك خود صحبت كرده بودند و 60% در اين زمينه صحبتي نداشتند كه بيشترين علت آنرا شرم و حيا بيان كرده بودند. 5/45% مردان و 44% زنان نگرش منفي نسبت به روابط جنسي در دوران بارداري داشتند. حدود 60% و 57% زنان اطلاعي از چگونگي روابط جنسي در دوران بارداري نداشتند. پژوهشگر در پايان پژوهش خود عنوان ميكند كه متاسفانه زوجها در رابطه با فعاليت جنسي در دوران بارداري اطلاعات علمي و صحيح ندارند و وجود ترسهاي بي دليل و نگرش منفي در اين زمينه لزوم آموزشهاي صحيح را خاطر نشان ميكند. يوسفي و همكاران (1384) طي تحقيقي كه انجام دادند رابط دانش و نگرش جنسي با رضايت زناشويي در زوجين ساكن در مجتمع دانشگاه شهيد بهشتي را بررسي كردند و به اين نتيجه رسيدند كه رابطه قوي بين دانش جنسي و نگرش جنسي در زوجين ديده ميشود و همچنين در تحقيق ايشان، داشتن تحصيلات بالاتر با افزايش نمره در دانش جنسي، نگرش جنسي و رضايت زناشويي همراه نبود. به اعتقاد ايشان همبستگي بالاي بين دانش جنسي و رضايت زناشويي بيانگر اين امر است كه همزمان با افزايش آگاهي و دانش افراد در زمينه مسائل جنسي، رضايت زناشويي آنان نيز بيشتر ميشود و همچنين با افزايش دانش جنسي افراد، نگرش آنان نسبت به مسائل جنسي منعطفتر ميشود. دهقاني (1383) تحقيقي را برروي 45 زوج انجام داد و تاثير آموزش مهارتهاي جنسي بر تغيير نگرش جنسي آنان را سنجيد. او به اين نتيجه رسيد كه آموزشهاي مهارت جنسي بر گروه آزمايش تاثير معناداري در مقايسه با گروه كنترل ايجاد كرده بود و سطح نگرش گروه آزمايش با اختلاف معناداري بيش از گروه كنترل بود. همچنين با بالارفتن مقطع تحصيلي شركت كنندگان نگرش آنها در مورد مسائل جنسي افزايش پيدا كرده بود و نگرش جنسي مردان با زنان اختلاف قابل توجهي نداشت. جابري (1376) به بررسي نقش آموزش در درمان زنان مبتلا به فوبياي جنسي پرداخته است، ايشان نيز از تكنيكهاي شناختي رفتاري در اين آموزشها استفاده كردهاند و به اين نتيجه رسيدند كه آگاهي و شناخت افراد در مورد مشكلات جنسي، آنها را نسبت به مشكلاتشان آگاه ميكند و درمان درست و بهتر را براي مشكل خود ميشناسند و همان را براي رفع علائم خود پيگيري ميكنند. نجابتيان، باقري و شرقي (1383) به نقل از يوسفي (1384) در يك مطالعه به بررسي تاثير آموزش روابط عاطفي، آموزش روابط جنسي و آموزش پيشگيري از بارداري پرداختند. آنان در نتايج پژوهش خود بيان ميكنند كه اين آموزشها، آگاهي مراجعه كنندگان را به طور معنيداري افزايش دادهاند. نتايج تحقيق آنان نشان ميدهد كه آموزش روابط زناشويي به جوانان درحال ازدواج ميتواند آگاهي آنان را افزايش داده و به عنوان يك ابزار مهم در پيشگيري ناسازگاريهاي زناشويي و عواقب ناخواسته باشد. 2-12- بحث و نتيجه گيري از تحقيقات انجام شده: واقعيت اين است كه در ايران برروي مسائل جنسي پژوهشهاي كمي انجام گرفته است و پژوهشهاي انجام شده نيز هنوز به بسياري از زواياي مسائل نپرداختهاند. پژوهشهاي داخلي بيشتر مسائل جنسي را در يك نگاه ابتدايي يعني لزوم و عدم لزوم آموزش جنسي بررسي كردهاند و در دامنه اختلالات و مشكلات جنسي بحث و بررسي محدود به زمينه پزشكي و باليني شده و خارج از آن به سكوت واگذار شده است. از آنجا كه مسائل جنسي در حيطه تابوها هستند، بدليل زمينه مذهب و فرهنگي حاكم، اين مسائل زياد شكفته نشدهاند و بررسيها بيشتر در سطح مقدماتي ماندهاند. بنابراين لزوم انجام تحقيقات بيشتر در اين زمينه در ايران را مي طلبد. منابع منابع فارسي آرمان، سرور. (1384). مقايسه اختلالات عملکرد جنسي زنان قبل و بعد از يائسگي. فصلنامه علمي پژوهشي دانشگاه علوم پزشکي اراک .سال هشتم، شماره 3، ص 7-2. اتکينسون، ريتال؛ اتکينسون، ريچارد اس؛ هيلگارد، ارنست . ( 1983). زمينه روانشناسي. (ترجمه محمد تقي براهني و همکاران، 1373). تهران : رشد . ازگلي، گيتي؛ زهرايي، شهناز؛ خوشابي، کتايون؛ والايي، ناصر. (1383) . بررسي رضايت و نگرش نسبت به رابطه جنسي در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتي . چکيده مقالات سمينار جايگاه بهداشت جنسي در باروري و ناباروري .تهران : دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي، درماني شهيد بهشتي. اسپنس، سوزان اچ . (1991). درمان اختلالات جنسي، ديدگاه شناختي-رفتاري . (ترجمه حسن توزنده جاني و همکاران ، 1380). تهران : پيک فرهنگ. اسلامي نسب، ع. ( 1376). رفتارهاي جنسي انسان. تهران: حيان. اوحدي، بهنام. (1384). تمايلات و رفتارهاي جنسي انسان . اصفهان: صادق هدايت. بارکر،ف. خانواده درماني پايه. (ترجمه م، دهقاني و ز، دهقاني، 1375). تهران : انتشارات رشد. بشارت، محمد علي.(1377). مشکلات جنسي، طبقه بندي، علت شناسي، سنجش و درمان. مجله تازه هاي روان درماني، 10- 9، ص 29- 2. بلوريان، زهره؛ گنجلو، جواد.(1382). اختلال عملکرد جنسي و برخي عوامل مرتبط با آن در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتي درماني سبزوار. مجله دانشگاه علوم پزشکي سبزوار. پارساي، سوسن؛ زاهدي، ماندانا؛ مدرسي، ژابيز.(1383). بررسي ميزان آگاهي زوجين مراجعه کننده به مراکز مشاوره ازدواج در مورد رابطه جنسي صحيح(سالم، مسئولانه و لذت بخش). چکيده مقالات سمينار جايگاه بهداشت جنسي در باروري و ناباروري. تهران : دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي درماني شهيد بهشتي. جابري،پريوش؛ مهرابي، فريدون؛ براهني، محمد تقي. (1376). بررسي اثربخشي تکنيک هاي شناختي-رفتاري در درمان زنان مبتلا به فوبياي جنسي. پايان نامه کارشناسي ارشد روانشناسي باليني. دانشگاه علوم پزشکي ايران. جهانفر، ش؛ مولايي نژاد،م.( 1380). درسنامه اختلالات جنسي. تهران: دژ. حيدري،معصومه.(1383). بررسي آگاهي و نگرش جنسي زوجين در مورد روابط دوران بارداري . چکيده مقالات سمينار جايگاه بهداشت جنسي در باروري و ناباروري .تهران : دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي درماني شهيد بهشتي. خوزاني، سوده؛ شمشيري ميلاني، حوريه؛ کاتوزيان، بهروز.(1378). بررسي آگاهي، نگرش و رفتار دانشجويان پزشکي درباره مسائل باروري و جنسي. پايان نامه دکتري. دانشکده پزشکي شهيد بهشتي. داوري، مريم.(1377). بررسي ميزان آگاهي و نگرش به مسائل جنسي در دو گروه زنان مجرد ومتاهل. پايان نامه کارشناسي ارشد روانشناسي باليني. دانشگاه تهران. دژکام، محمدرضا.(1381). روانشناسي اختلال هاي جنسي،روشهاي تشخيص و درمان اختلالهاي جنسي زنان و مردان. تهران : دژ. دهقاني، اکرم؛ محمد خاني، پروانه؛ يونسي، جلال. (1383). بررسي تاثير آموزش مهارت هاي جنسي بر تغيير نگرش جنسي زوجين در شرف ازدواج. پايان نامه کارشناسي ارشد . دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي. ذولفقاري، معصومه؛ کجباف، محمد باقر؛ مولوي، حسين. (1385). اثر بخشي درمان شناختي- رفتاري بر ميزان اختلالات جنسي زنان. پايان نامه کارشناسي ارشد. دانشگاه اصفهان. ساکي، کورش؛ بحرينيان، عبدالمجيد. (1378). نگرش گروهي از زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتي درماني شهرستان خرم آباد پيرامون ابعاد مختلف زندگي زناشويي بويژه مسائل جنسي. پايان نامه دکتري. دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي. سراجي، مهرزاد؛ دادفر، محبوبه.(1384).اثر بخشي روشهاي شناختي-رفتاري، فلوکستين و ترکيب آنهادر فوبياي جنسي زنان. فصلنامه انديشه و رفتار. 3، 282- 279. شارف، ريچارد اس. نظريه هاي روان درماني و مشاوره. (ترجمه مهرداد فيروزبخت، 1381). تهران: خدمات فرهنگي رسا. شجاع زاده، د.: قبه،ن.: منصوريان ، م.( 1383). بررسي تاثير آموزش بهداشت بر ميزان آگاهي و نگرش جنسي زوجين درباره وسايل پيشگيري از حاملگي. چکيده مقالات سمينار جايگاه بهداشت جنسي در باروري و ناباروري . تهران: دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي، درماني شهيد بهشتي. شفيع آبادي، عبداله؛ ناصري، غلامرضا. (1385). نظريه هاي مشاوره و روان درماني. تهران: مرکزنشر دانشگاهي. شکرالهي، پيمانه. (1375). بررسي شيوع و برخي عوامل مستعد کننده فردي نارسايي هاي کنش جنسي در خانمهاي مزدوج مراجعه کننده به مراکز بهداشت درمان منتخب دانشگاههاي علوم پزشکي شهر تهران. پايان نامه کارشناسي ارشد. دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي درماني تهران. شيرکوند، شهرام.(1381). نگرش و تغيير نگرش. ماهنامه علمي –آموزشي تدبير در زمينه مديريت. شماره 125، سال سيزدهم،118- 115. عسکري، فائزه؛ شفيع آبادي، عبداله؛ حسينيان، سيمين.(1386). بررسي ميزان اثر بخشي گشتالت درماني گروهي بر کاهش افسردگي مادران دانش آموزان پسر مقطع ابتدايي منطقه 2 تهران. پايان نامه کارشناسي ارشد مشاوره. دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات. عشقي، روناک؛ بهرامي، فاطمه؛ فاتحي زاده، مريم السادات. (1385). بررسي اثر بخشي مشاوره شناختي- رفتاري جنسي زوجين بر بهبود سرد مزاجي زنان آنان در شهر اصفهان. پايان نامه کارشناسي ارشد. دانشگاه اصفهان. کاپلان، هارولد؛ سادوک، بنيامين. (1994). خلاصه روانپزشکي علوم رفتاري و روانپزشکي باليني. (ترجمه پورافکاري، 1382). تهران: شهر آب. کجباف، محمد باقر.(1378). روانشناسي رفتار جنسي، نظريه ها و ديدگاهها. تهران : روان. کرو، مايکل؛ ريدلي، جين.( 2000). زوج درماني کاربردي. ( ترجمه اشرف السادات موسوي،1384). تهران : مهر کاويان. کريمي ، يوسف.( 1383). نگرش و تغيير نگرش. تهران : ويرايش. کمالي، محمد.( 1386). تاملي در آموزش براي تغيير نگرش. مجله درمانگر. شماره 13. گلدنبرگ، ايرنه؛ گلدنبرگ، هربرت.(2000 ). خانواده درماني.( ترجمه حسين شاهي و همکاران، 1385). تهران : روان. مسترز، ويليام؛ جانسون، ويرجينيا. احساسات و پاسخ هاي جنسي انسان. ( ترجمه بهنام اوحدي، 1383). اصفهان: صادق هدايت. مهرابي، فريدون؛ دادفر،محبوبه.(1382). نقش عوامل روانشناختي در اختلال هاي کنش جنسي. فصلنامه انديشه و رفتار.دوره 9، شماره 1، ص 11- 4. نور کراس، جان ؛ پروچاسکا، جيمز.( 1999 ). نظريه هاي روان درماني. (ترجمه يحيي سيد محمدي، 1381). تهران : رشد. نويد، ن. (1380). درمان سرد مزاجي و بي ميلي جنسي بانوان. مشهد: راهيان سبز. نيکخو، محمد رضا؛ آوادايس يانس، هاماياک.(1380). زندگي جنسي زنان، آشنايي با رفتارهاي جنسي و روشهاي شناخت و درمان اختلالات جنسي زنان. تهران: سخن. هاوتون، کيت؛ سالکووس کيس، پال ام؛ کرک، جوان؛ کلارک، ديويد م .( 1989). رفتاردرماني شناختي، راهنماي کاربردي درمان اختلالات رواني{جلد دوم}. ( ترجمه حبيب اله قاسم زاده، 1386). تهران : ارجمند. هرمز، مهرداد.( 1383). مقدمه اي بر نظريات و مفاهيم ارتباط جمعي. تهران: فاران. يوسفي، اسکندر؛ نوراني پور، رحمت اله؛ بشارت، محمد علي.( 1384). بررسي رابطه دانش و نگرش جنسي با رضايت زناشويي در زوجين ساکن در مجتمع پژوهشگران جوان دانشگاه شهيد بهشتي. پايان نامه کار شناسي ارشد. دانشگاه شهيد بهشتي. Refrence: 1- Axelson, S.& Khandelwal, P. (1963). The marital adjustment of marital role definitions of husbands of working and nonworking wives.Marriage and Family Living, 25, 94-108. 2- Bancroft, J.(1989). Human sexuality and its problems(2nd), Edinburgh : Churchill Livingstone. 3-Brauer,M.; Moniek,M. ;Kuile,T. Jansen, S.A.; Laan,E.(2007). The effect of pain-related fear on sexual arousal in women with superficial dyspareunia . European Journal of Pain, 11, 788-798. 4- Caballo, V.E.(1998). International handbook of cognitive and behavioral treatments for psychological disorders.Granada,spain. 5- Dianne, K.K.&Thomas, O.M.(1996). A marker method to test a phasing hypothesis in family problem-solving interaction. Journal of Marriage & family, 58. 6- Dove,N. L.;Wiederman, M. W. (2000). Cognutive distraction and women,s Sexual functioning. Journal of sex and Marital Therapy, 26,67-78. 7- Elnashar, A. EL-Dien, Ibrahim; EL-Desoky, M. M . ; OM, Ali; EL-Sayd Mohamed Hassan. (2007). Female sexual dysfunction in lower Egypt. BJOG International Journal of Obstetrics and Gynaecology, 144:201- 206. 8- Gellman, C.( 1983). Behavioral approach to sexual dysfunction. Encephale, 49B-55B. 9- Giami,A.& De Colomby, P.(2003).Sexology as a profession in France. Archives of sexual Behavior, 32(4),371. 10- Gruszecki, L.; Forchuk, C.; & Fisher, W. A.(2005). Factors associated with common sexual concerns in woman: New findings from the Canadian contraception study. The Canadian Journal of Human Sexuality, 14, 1-13. 11- Gurman, A.&Kniskern, D.(1981).Family therapy outcome research. Handbook of family therapy, New York: Brunner/Mazel 12- Hartmann, U.; Heiser, K. ;Ruffner-Hesse, C.;Kloth, G.(2002). Female Sexual desire disorders:Subtypes,Classification,Personality factors and new directions for treatment. World Journal of Urology, 20 , 79 - 88. 13- Hoyer, Jurgen; Uhmann, Stefan; Rambow, Jana; Jacobi, Frank. (2009). Reduction of sexual dysfunction: by product of cognitive- behavioural therapy for psychological disorders.Journal Sexual and Relationship Therapy, vol 24,64-73. 14- Jacques, J.D.M.; Lankveld ,Van ; Everaerd, Walter;Grotjohann, Yvonne.(2001). Cognitive-behavioral Bibliotherapy for sexual Dysfunctions in Heterosexual Couples. Journal of sex research,38. 15- Kadri, E.; Alami,K.M.H.& Tahiri, S.M.(2002). Sexual dysfunction in women:Population based epidemiology study. Archives of Womens Mental Health, 5,59-63. 16- Kieren, D.& Poirier,M.(1994).Teaching About family communication and problem solving. Hand book of family life education(P. 155-179) New Bury Ppark,CA Sage. 17- Langer,M. ; Zimmerman, S. W. &Duncan, C.(1993).Decision-making orientation and AIDS-related knowledge, attitudes, and begaviors of Hispanic, African- American, and Whiteadleseents. Health psychology. 12, 227-234. Abstract retrieved Aug 8,2005, from Psych INFO database. 18- Laumann, E.O.; Paik, A.; &Rosen, R. C.(1999). Sexual dysfunction in the United states: Prevalence and predictors. Journal of the American Medical Association, 281, 537-544. 19- Lawrence, S.& Janet, S.(1993). African- American adolescents knowledge, health- related attitudes, Sexual begavior, and contraceptive decisions: Implications for the prevention of adolescent HIV infection. Journal of consulting & clinical Psychology.61,104- 112. Abstract retrieved Jul 15, 2005, from Psych INFO database. 20- Mcgeeirl Kerry,. Wiederman Michael. (2000).Characteristics of the ideal sex partner. Journal of sex& marital thrapy. Vol:26, 153-159. 21- McMullen, S.& Rosen, R. C. (1979). Self-administrating masturbation treating in the treatment of primary orgasmic dysfunction. Journal of consulting and cilinical psychology, 47,912-918. 22- Mercer, C. H.; Fenton, K. A.; Johnson, A. M.; Copas, A.J.; Macdowall, W.; Erens, B.;et al .(2005).Who reports sexual function problems?Evidence from the 2000 National Survey of sexual Attitudes and Lifestyles( Natsal 2000). Sexually Transmitted Infections, 81, 394-399. 23 - Middelton , L.S.;Kuffel,S.W.;Heiman; J.R.(2008). Effectes of Experimentally Adopted Sexual Schemas on Vaginal Response and Subjective Sexual Arrousal. Journal Sex behavior, 10. 24- Moore, Nelwyn ., Davidson ,J. Kenneth.(2000).Communicating with new sex partners. Journal of sex & Marital therapy. Vol:26.,215-230. 25- Le Gall, A.;Mullet, E. & Sheila,R. S. (2002). Age,religions beliefs, and sexual attitudes. Journal of sex Research, 39, 207-216.Retrieved Aug 2008 from: http/Daneshyar.net/EBSCO 26- Russo, N.F.(1987). Dual-career couples: Research, assessment and public policy issues. The counseling Psychologist, 15, 140-145. 27- Sanders. Stephanie A.; Graham Cynthia A.; Milhausen. Robin R.(2008). Predicting Sexual problems in women: The Relevance of Sexual Inhibitation. Arch Sex behave, 37:241-25. 28- Shaevitz, M.& Shavitz, M. (1980). Making it together as a two-career couple. Boston: Houghton Mifflin. 29- Sherman, R.;Oresky, P.&Rountree,Y.(1991). Solving problems in couples and family therapy. New York. Brunner/Mazel. 30- West, S. L.; Vinikoor, L. C.& Zolhoun, D.(2004). A systematic review of the literature on female sexual dysfunction prevalence and predictors. Annual review of sex research, 15, 40-172. 31- Whestheimer;R.;Lopater; S.(2005). Human Sexuality: Apsychology perspective. (2thed) Philadelphia: Lippincott Williams& Wilkins.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فروشگاه آنلاین فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید