پرسشنامه طرحواره های ناسازگار یانگ فرم کوتاه 75 سوالی (docx) 8 صفحه
دسته بندی : تحقیق
نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحات: 8 صفحه
قسمتی از متن Word (.docx) :
2194560-3810
دانشگاه آزاد اسلامي
واحد علوم تحقيقات هرمزگان
پایان نامه برای درجه کارشناسی ارشد روان شناسی گرایش بالینی(M.A)
موضوع:
مقایسه سبکهای دلبستگی، مهارتهای مقابلهای، طرحوارههای ناسازگار اولیه و تابآوری درافراد مبتلا به سوء مصرف مواد با افراد غیر مبتلا
استاد راهنما:
جناب آقای دکتر سید رضا فلاح چای
استاد مشاور:
جناب آقای دکتر طالب بدری
نگارنده:
ندا رام
سال تحصیلی: 1393-1392
پرسشنامه طرحواره ناسازگار یانگ
پرسشنامهی طرحوارهی یانگ(فرم کوتاه) یک پرسشنامهی 75 سوالی است که برای سنجش 15 طرحوارهی شناختی اولیه، طراحی شده است. این طرحوارهها عبارتند از: محرومیت هیجانی، رهاشدگی، بیاعتمادی/ بدرفتاری، انزوای اجتماعی، نقص/ شرم، وابستگی/ بی کفایتی،آسیبپذیری نسبت به ضرر، خود تحول نیافته و گرفتار، اطاعت، فداکاری، بازداری عاطفی، معیار های سر سختانه، استحقاق یا بزرگ منشی، خود کنترلی ناکافی و شکست.هر یک از 75 عبارت این پرسشنامه در مقیاس لیکرت 5 نقطه ای از"اصلأ در مورد من صدق نمیکند"تا"دقیقأ مرا توصیف میکند" نمره گذاری میشود. نمره ی فرد در هر طرحواره با جمع نمرات پنج سوال مربوط به آن طرحواره حاصل میشود که دامنه ی آن در هر طرحواره از 5 تا 25 است.نمره ی بالاتر نشان دهندهی حضور پررنگ تر طرحواره ی ناکارآمد است.در این پرسشنامه از نمره ی کل هم میتوان برای مقایسه استفاده کرد.به دیگر سخن آزمودنی های مورد سنجش را میتوان هم در سطح هر طرحواره و هم در سطح نمره ی کل پرسشنامه با هم مقایسه کرد.این پرسشنامه توسط یانگ و برون( 1994)، طراحی شده است. فرم اولیه 205 آیتم بود. فرم کوتاه این پرسشنامه در سال 1998 طراحی شد(عباسیان و فاتحی زاده،1382).
پایایی: در مطالعهی ولبرن و همکاران(2002)،کلیه ی خرده مقیاسهای 15 گانه فرم کوتاه پرسشنامه طرحوارهها از همسانی درونی کافی تا بسیار خوبی برخوردار بودند.آلفای کرونباخ کلیه ی طرحوارهها از(76 ٪ تا 93٪ )، محاسبه شد. نالی (1978 )، ضریب آلفای بالای 70٪ را خوب محسوب میکند.
در مطالعهی عباسیان و فاتحی زاده(1382 ِ)، که به منظور اعتباریابی فرم کوتاه پرسشنامه طرحوارههای شناحتی روی دانشجویان اصفهان انجام گرفت،پایایی پرسشنامه به روش همسانی درونی از طریق آلفای کرونباخ 94٪ محاسبه شد.همچنین در این تحقیق پایایی فرم کوتاه پرسشنامه به روش بازآزمایی64 ٪ محاسبه گردید.آزمون t عدم تفاوت میانگین نمرات دو جنس را نشان داد.روایی: در مطالعه ی ولبرن و همکاران(2002)، نتایج تحلیل عاملی از ساختار درونی پرسشنامه قویأحمایت میکند.در مطالعه ی ولبرن رابطه خرده مقیاسهای پرسشنامهی طرحواره با علایم اضطراب، افسردگی و پارانویا سنجیده شد که نتایج از روایی ساختاری پرسشنامه حمایت میکند و نشان میدهد که طرحوارههای شناختی با علایم آسیب شناختی ویژه مرتبط هستند.بارون اف هم همسانی درونی و تحلیل عاملی این پرسشنامه را در کره و استرالیا مورد بررسی قرار داد و نتیجه گرفت که 13 طرحواره از 16 طرحواره دارای نمرات خوبی بودند.
صدوقی و همکاران (1387)، خصوصیات روانسنجی پرسشنامهی یانگ را باحجم نمونه ی 370 نفر بررسی کردند.آنها به این نتیجه رسیدند که هر15 طرحوارهی یانگ در ایران دارای ثبات خوبی میباشند. در این تحقیق ثبات درونی برای هفده عامل به وسیلهی ضریب آلفای کرونباخ در دامنه 62 ٪ تا90٪ بدست آمد. آلفای کرونباخ برای مقیاس کلی 94 ٪ بود(عباسیان و فاتحی زاده،1382).
این بخش پرسشنامه مربوط به سؤلات طرح وارههای ناسازگار است که نتایج آن در ذیل آمده :
جدول (3-4) آزمون آلفاي كرونباخ بر روي متغیر طرح وارههای ناسازگار
متغیرتعداد گویهضريب آلفا كرونباخطرح وارههای ناسازگار7596٪
همانطور که در جدول(3-4) مشاهده ميكنيم ضريب آلفاي به دست آمده براي طرحوارههای ناسازگار 96% بوده که این مقدار عالی است و سؤالات در حد عالی گویا بودهاند.
عباراتکاملاًصحیحتقریباً درستاندکی درستغلطکاملاً غلط67- اغلب كسي را نداشتهام كه از من حمايت كند. حرف هايش را با من بزند و عميقاً نگران اتفاقاتي باشد كه برايم ميافتد.68- به طور كلي، كسي نبوده كه به من عاطفه، محبت و صداقت نشان دهد.69- در بيشتر اوقات زندگي، اين احساس به من دست نداده كه براي فرد ديگري، شخص ويژه و ممتازي به شمار ميروم.70- در اغلب اوقات كسي را نداشتهام كه واقعاً به درد و دل من گوش دهد، مرا بفهمد يا اين كه احساسها و نيازهاي واقعي مرا درك كند.71- وقتي كه نميدانستم كاري را چگونه انجام دهم، به ندرت شخصي پيداميشود كه مرا نصيحت و راهنمايي كند.72- من به افراد نزديك خودم خيلي وابسته ام چون ميترسم مرا ترك كنند.73- آن قدر به ديگران نياز دارم كه نگران از دست دادن آنها هستم.74- نگرانم از اين كه افرادي كه به من نزديكند مرا ترك و رها كنند75- وقتي احساس ميكنم كسي كه برايم مهم است از من دوري ميكند، مأيوس ميشوم.76- برخي اوقات آنقدر نگران هستم كه مردم مرا ترك كنند كه آنها را از خودم ميرانم.77- احساس ميكنم مردم از من سودجويي ميكنند.78- احساس ميكنم بايد در حضور ديگران از خودم محافظت كنم، چون فكر ميكنم در غير اين صورت به من آسيب ميزنند.79- ديگران دير يا زود به من خيانت ميكنند.80- نسبت به انگيزه هاي ديگران سوء ظن شديد دارم.81- معمولاً به طور جدي به انگيزه هاي نهاني مردم فكر ميكنم.82- فكر ميكنم وصله ي ناجور اجتماع هستم.83- اساساً با بقيه خيلي فرق دارم.84- نميتوانم به كسي تعلق خاطر داشته باشم، انسان گوشه گيري هستم85- احساس ميكنم از مردم بيگانه شده ام.86- هميشه احساس ميكنم در بين افراد گروه جايي ندارم.87- مردان يا زناني كه دوستشان دارم، وقتي نقاط ضعف مرا ميبينند، ديگر دوستم ندارند.عباراتکاملاًصحیحتقریباً درستاندکی درستغلطکاملاً غلط88- اگر كسي واقعاً مرا بشناسد دوست ندارد با من رابطه اي نزديك برقرار كند.89- لياقت عشق، توجه و احترام ديگران را ندارم.90- احساس ميكنم هيچ كس مرا دوست ندارد.91- تقريباً هيچ كاري را نميتوانم به خوبي ديگران انجام دهم.92- در بسياري از جنبهها، بيش از آن ناپذيرفتني هستم كه بتوانم خودم را به ديگران نشان بدهم.93- وقتي به موقعيت نزديك ميشوم از درون احساس بي كفايتي ميكنم.94- بيشتر مردم در حوزههاي شغلي و كاري از من تواناترند.95- نميتوانم مانند اغلب مردم در كارهايم با استعداد باشم.96- در كار يا تحصيل، مثل بقيه باهوش نيستم.97- احساس ميكنم نميتوانم به تنهايي از پس كارهاي زندگي روزمرهام بر بيايم.98- فكر ميكنم در انجام كارهاي روزمره، آدم وابسته اي هستم.99- فاقد عقل سليم هستم.100- اصلاً به قضاوت هاي خودم در موقعيتهاي روزمره، اعتماد ندارم.101- احساس ميكنم نميتوانم به تنهايي گليم خودم را از آب بيرون بكشم.102- نميتوانم از شرّ اين احساس رها شوم كه اتفاق بدي ميخواهد بيفتد.103- احساس ميكنم هر لحظه ممكن است يك فاجعه ي طبيعي، جنايي، حقوقي يا پزشكي برايم اتفاق بيفتد104- ميترسم مورد حمله قرار گيرم.105- ميترسم تمام سرمايه ي خود را از دست بدهم و بيچاره شوم.106- اغلب نگرانم دچار سكته قلبي بشوم، حتي وقتي دلايل پزشكي كميبراي اين احتمال وجود دارد.107- قادر نيستم از والدينم جدا شوم، كاري كه همه ي هم سن و سالهايم انجام ميدهند.108- من و والدينم تمايل داريم خود را بيش از حد در مشكلات زندگي يكديگر درگيركنيم.109- براي من و والدينم سخت است كه بدون داشتن احساس گناه يا خيانت، مسايل جزئي خصوصي خود را از يكديگر پنهان نگاه داريم.110- اغلب احساس ميكنم كه انگار والدينم در من زندگي ميكنند. من نميتوانم زندگي جداگانهاي براي خود داشته باشم.عباراتکاملاًصحیحتقریباً درستاندکی درستغلطکاملاً غلط111- اغلب احساس ميكنم هويت جداگانهاي از والدين و همسرم ندارم.112- فكر ميكنم اگر كاري بكنم كه دلم ميخواهد، براي خودم دردسر درست ميكنم.113- احساس ميكنم چاره اي ندارم جز اين كه به خواسته هاي ديگران تن بدهم، چون در غير اين صورت مرا ترك ميكنند يا در صدد تلافي بر ميآيند.114- در روابطم، به ديگران اجازه ميدهم كه بر من مسلط شوند.115- هميشه به ديگران اجازه داده ام به جاي من تصميم گيرند، در واقع نميدانم چه ميخواهم.116- خيلي برايم مشكل است از ديگران تقاضا كنم حقوقم را رعايت كنند و احساساتم را درك كنند.117- كار مراقبت از نزديكانم روي دوش من است.118- آدم خوبي هستم، چون بيش از آنكه به فكر خودم باشم، به فكر ديگرانم.119- مهم نيست كه چقدر سرم شلوغ است، من هميشه ميتوانم وقتي را براي ديگران كنار بگذارم120- هميشه سنگ صبور مشكلات ديگران بوده ام.121- ديگران نظرشان اين است كه من براي ديگران خيلي كار ميكنم، ولي براي خودم كاري انجام نميدهم.122- از اين كه احساسات مثبتم (مثل محبت و توجه) را به ديگران نشان بدهم، خيلي خجالت ميكشم.123- براي من خيلي سخت است كه احساساتم را نزد ديگران بروز دهم124- براي من خيلي سخت است كه راحت و خود انگيخته رفتار كنم.125- آنقدر خودم را كنترل ميكنم كه مردم فكر ميكنند آدميبي احساس هستم.126- مردم نظرشان اين است كه من عصبي و ناراحتم.127- بايد در هر كاري كه انجام ميدهم بهترين باشم؛ نميتوانم توقعم را كم كنم128- سعي ميكنم نهايت تلاش خودم را بكنم؛ اين كه كار «تا حدودي خوب باشد» هيچ گاه راضي ام نميكند.129- بايد به تمام مسئوليت هايم عمل كنم.130- احساس ميكنم براي پيشرفت و دستيابي به خواسته هاي خود همواره تحت فشار هستم.عباراتکاملاًصحیحتقریباً درستاندکی درستغلطکاملاً غلط131- وقتي كه كاري را اشتباه انجام ميدهم، نميتوانم خودم را ببخشم يا براي اشتباهم دليل تراشي كنم.132- وقتي از كسي چيزي ميخواهم، خيلي برايم سخت است «نه» بشنوم.133- آدم خاصي هستم و نميتوانم محدوديت هايي را كه بر سر راه مردم وجود دارد بپذيرم.134- از اينكه مرا محدود كنند يا نگذارند كاري را كه ميخواهم بكنم متنفرم.135- احساس ميكنم نبايد از قانونها و قراردادهاي بهنجاري كه مردم تابع آن هستند، اطاعت كنم.136- احساس ميكنم كاري كه من بايد بكنم ارزش مندتر از كارهاي ديگران است.137- نميتوانم براي انجام تمام و كمال وظايف معمول يا خسته كننده، نظم و انضباط خاصي داشته باشم.138- اگر به يكي از اهدافم نرسم زود مأيوس ميشوم و دست از كار ميكشم.139- براي من خيلي سخت است كه رضايت آني را فداي خوشحالي آني كنم.140- نميتوانم به خودم فشار بياورم كه كارهايي را كه برايم خوشايند نيستند، انجام دهم، حتي وقتي كه ميدانم نتايج خوبي در پي دارند.141- به ندرت توانسته ام به تصميم خود پايبند باشم.