صفحه محصول - نظریه های مربوط به سازگاری و بررسی انواع سازگاری

نظریه های مربوط به سازگاری و بررسی انواع سازگاری (docx) 33 صفحه


دسته بندی : تحقیق

نوع فایل : Word (.docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحات: 33 صفحه

قسمتی از متن Word (.docx) :

116141526987500 دانشگاه شهید چمران اهواز دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی گروه روانشناسی عنوان نگارنده: عبدالّه سلطانی تقدیم به پدر و مادر مهربانم سرم را نه ظلم میتواند خم کند، نه مرگ، نه ترس سرم فقط برای بوسیدن دستهای شما خم میشود. هرست مطالب عنوان صفحه TOC \o "1-1" \h \z \u سازگاری PAGEREF _Toc28594197 \h 5 انواع سازگاری PAGEREF _Toc28594198 \h 6 1- سازگاری اجتماعی PAGEREF _Toc28594199 \h 6 2- سازگاری تحصیلی PAGEREF _Toc28594200 \h 6 3- سازگاری خانوادگی PAGEREF _Toc28594201 \h 6 مفهوم سازگاری تحصیلی PAGEREF _Toc28594202 \h 7 دیدگاههای نظری درباره سازگاری و سازگاری تحصیلی PAGEREF _Toc28594203 \h 11 دیدگاه تحلیل روانی PAGEREF _Toc28594204 \h 11 دیدگاه روانشناسی فردی PAGEREF _Toc28594205 \h 12 نظریه رونی- اجتماعی PAGEREF _Toc28594206 \h 12 نظریه زیستی- اجتماعی PAGEREF _Toc28594207 \h 12 نظریه یادگیری PAGEREF _Toc28594208 \h 15 نظریه یادگیری اجتماعی PAGEREF _Toc28594209 \h 15 دیدگاه روانشناسی شناختی PAGEREF _Toc28594210 \h 15 نظریه بافتگرا PAGEREF _Toc28594211 \h 16 پیشینه تجربی PAGEREF _Toc28594212 \h 18 جمع بندی PAGEREF _Toc28594213 \h 21 منابع PAGEREF _Toc28594214 \h 161 فارسی PAGEREF _Toc28594215 \h 161 منابع انگلیسی PAGEREF _Toc28594216 \h 166 تعریف مفهومی سازگاری تحصیلی: سازگاری تحصیلی به برخورداری از رضایت خاطر و کارکرد مؤثر در محیط آموزشی اطلاق میگردد (لنت، تاویرا، شو و سینگلی، 2009، به نقل از متحدی، 1392). تعریف عملیاتی سازگاری تحصیلی: در مطالعه حاضر منظور از سازگاری تحصیلی، نمرهای است که آزمودنی در خرده مقیاس سازگاری تحصیلی از پرسشنامه سازگاری هیجانی- اجتماعی و تحصیلی، ساخته اسکیوینگتون و پویتاندی (1990) کسب میکند. سازگاری سازگاری به لحاظ نظری، سازه‌ی متنوع و پیچیده‌ای تلقی می‌شود و بر این اساس، اندیشمندان سعی در بررسی ابعاد گوناگون آن داشته‌اند. منظور از سازگاری، رابطه‌ای است که بین فرد و محیط او، به‌ویژه محیط اجتماعی وجود دارد و به او امکان می‌دهد تا نیازها و انگیزه‌های خود را پاسخ گوید. فرد زمانی سازگار است که بتواند بین خود و محیط اجتماعی‌اش رابطه‌ای سالم برقرار کند و انگیزه‌های خود را ارضا کند، در غیر این صورت، او را ناسازگار قلمداد می‌کنیم. در واقع، سازگاری با محیط، مهارتی است که باید آموخته شود و کیفیت آن مانند سایر آموخته‌ها به میزان کوشش و علاقه‌ی فرد برای یادگیری بستگی دارد (اسلامی‌نسب، 1373). انجمن روان‌پزشکی آمریکا (1994، به نقل از حجازی و شکوریفر، 1384) سازگاری اجتماعی را چنین تعریف می‌کند: هماهنگ ساختن رفتار به منظور برآورده ساختن نیازهای محیطی که غالباً مستلزم اصلاح تکانه‌ها، هیجان‌ها و نگرش‌هاست. سازگاری فرایندی اجتماعی است که برآیند تأثیر عوامل فردی، خانوادگی و محیطی می‌باشد و بنابراین پدیده‌ای تک علتی محسوب نمی‌شود (زکی، 1389). سازگاری شرایط یا حالتی است که در آن رفتارهای فرد با نیازهای فرهنگ یا جامعه‌ای که به آن تعلق دارد، منطبق می‌شود و فرد احساس می‌کند که نیازهایش ارضاء شده‌اند و یا ارضاء خواهند شد (کاظمی، 1388). انواع سازگاری اسکات، روث و اسکات (1989، به نقل از مکتبی، 1387) انواع سازگاری را به‌ صورت زیر مطرح می‌کنند: 1- سازگاری اجتماعی سازگاری اجتماعی شامل ساز و کارهایی است که موجب پذیرش فرد در گروه می‌شود. بنابراین، فرد برای ورود به گروه باید با ایجاد تغییراتی در خود، با معیارهای گروه هماهنگ شود تا به عنوان عضو جدید پذیرفته شود. برای مشخص کردن این نوع سازگاری، دو نوع ارزیابی لازم است. ارزیابی‌های ذهنی که بیانگرمیزان رضایت فرد از ارتباط با دوستانش است و ارزیابی‌های عینی که منظور، پذیرش فرد توسط همسالانش می‌باشد. 2- سازگاری تحصیلی سازگاری تحصیلی مجموعه واکنش‌هایی است که به واسطه‌ی آن دانش‌آموز آماده می‌شود تا پاسخی هماهنگ با شرایط محیط مدرسه و پاسخ‌هایی که در آن محیط از وی انتظار می‌رود، ارایه نماید. رضایت از مدرسه، حضور و مداومت بر آن، پیشرفت تحصیلی، مورد علاقه‌ی معلم بودن، رقابت با سایر دانش‌آموزان و نظر مساعد مسئولان مدرسه نسبت به عملکرد دانش‌‌آموزان از نمونه‌های سازگاری تحصیلی به‌شمار می‌روند. 3- سازگاری خانوادگی سازگاری خانوادگی سازوکارهایی است که به‌وسیله‌ی آن‌ها، فرد به حس امنیت و اعتماد نسبت به اعضای خانواده، دست می‌یابد و به واسطه‌ی آن با افراد خانواده ارتباط مؤثر برقرار می‌نماید. احساس امنیت عاطفی می‌تواند در خلال روابط خانوادگی حاصل آید. در این میان، نحوه‌ی رفع نیازهای فرد از سوی خانواده حایز اهمیت است. برآورده‌ شدن احساس امنیت عاطفی با ایجاد نگرش مثبت در فرد نسبت به خود و پیرامون، اعتماد به جهان درون و بیرون را در فرد تأمین خواهد کرد (سیف، 1376، به نقل از مکتبی، 1387). لازم به ذکر است که سازگاری خانوادگی با سازگاری تحصیلی رابطه‌ی بسیار نزدیکی دارد. همچنین، سازگاری اجتماعی با سازگاری تحصیلی در ارتباط است. بنابراین، ابعاد سازگاری تحت تأثیر یکدیگر قرار دارند. مفهوم سازگاری تحصیلی مفهوم «سازگاری» در علم مادی و منطبق علمی از اصل «انتخاب طبیعی» داروین نشأت گرفته است. «انتخاب طبیعی» در منطق داروینی به موضوع سازوکاری در طبیعت که علت «وجود» یک نوع معین از جانداران را در فضای طبیعت توجیه میکند، اشاره دارد. «انتخاب طبیعی» بر این اصل تکیه دارد که همیشه ممکن است انواع جدیدی از جانداران از سلالهی جانداران دیگر پدید بیایند، ولی آن دسته از جانداران پدید آمده باقی میمانند وفراوان میشوند که شرایط بدنی مناسبی برای زندگی در محیط زندگی خود داشته باشند. به عبارتی فنیتر، آن نوع میتواند باقی بماند و ماندگار شود که شرایط زیستشناختی او با شرایط فیزیکی محیط زیست او «سازگار» باشد. بنابراین، مفهوم سازگاری از زیستشناسی به حیط روانشناسی وارد شده است و از اصطلاح زیستشناختی سازش الگوگیری شده است. سازش به مجموعه کوششهایی اطلاق میشود که یک نوع خاص از موجودات زنده برای سازگار شدن یا ایجاد تغییر در محیط خود اعمال میکند (کریمی و خدا دوست، 1389). سازگاری با کلمات و مفاهیم مترادفی همچون وفق، همسویی، مدارا، سازش، آمیزش، تطبیق، توافق، مصالحه، همکاری، همرنگی، خوگرفتن و امثال آن بهتر میتوان بیان کرد (اسلامینسب، 1373). در روانشناسی با ملاحظهی شاخصهای سازگاری شاید بتوان این اصطلاح را به عنوان «نوع تعامل فرد با دنیای درون و برون» تعریف کرد. پیاژه سازگاری را به عنوان تلاش مستمر ارگانیسم در تعادل جویی با محیط پیرامون با استفاده از از دو مکانیزم درونسازی و برونسازی تعریف میکند (پیاژه، 1983). سازگاری را میتوان شاخص و نشانهای از بهداشت دانست. سازمان بهداشت جهانی سلامت یا بهداشت را تحت عنوان «رفاه کامل بدنی، روانی و اجتماعی و عدم وجود بیماری و ضعف» تعریف میکند. با این تعریف میتوان سلامت یا بهداشت را حالتی بهینه از سازگاری دانست. بدین لحاظ میتوان کیفیتهای متفاوتی از سازگاری را در افراد متصور شد، که این کیفیتها در قالب شاخصهای مختلفی همانند عملکرد تحصیلی، سطح فشار روانی، عزت نفس، کفایت اجتماعی، اختلالات عاطفی و توانایی ذهنی و روانی مورد ملاحظه قرار میگیرند (سامانی، 1381). بنابراین در متون روانشناسی اغلب اصطلاح سازگاری را به وسیله شاخصهای متفاوت، مورد مطالعه و ارزیابی قرار میدهند. سازگاری به عنوان یک فرایند روانی در افراد انسانی متأثر از عوامل مختلفی میباشد. مجموعه محرکها، امکانات و کنشهای محیطی و همچنین مجموعه تواناییها و استعدادهای درونی که در نحوهی این سازگاری دخالت دارند مورد تأکید دیدگاههای مختلف روانشناسی و به ویژه روانشناسان «بافتگرا» یا زمینه نگر قرار گرفته است (میلر، 1983). به اعتقاد هیلاری و برنت (1994) سازگاری شامل فردی، اجتماعی و تحصیلی است که مرز مشخصی بین انواع آن وجود ندارد، به گونهای که سازگاری تحصیلی، شامل تواناییهای تحصیلی و عوامل انگیزشی و تعهد نسبت به مدرسه است، سازگاری اجتماعی و فردی را نیز دربر میگیرد. اسلامینسب (1373)، سازگاری را رابطهای میداند که میان فرد و محیط او، به ویژه محیط اجتماعی، وجود دارد و به او امکان میدهد تا انگیزههای کمبود فرا روی خود را ارضاء کند. فرد زمانی از سازگاری بهرهمند است که بتواند میان خود و محیط اجتماعیاش رابطهای سالم برقرار کند. محیط اجتماعی نیز، دربرگیرنده خانواده، محل تحصیل، محیط کسب و کار و نظایر آن میباشد. اگر فردی نتواند با محیط خود به شیوهای مطلوب رابطه برقرار کند، ناسازگاری تلقی میشود. گاه افراد در سازگاری با محیط یا به بیان بهتر، اجتماع خود، آگاهانه عمل میکنند و گاه به طور ناآگاهانه عمل میکنند. اسلامینسب (1373)، بیان میکند که نیروهای سوقدهنده انسان به سوی سازگاری بیشمار میباشند، ولی نیازهای افراد مهمترین عامل در سازگاری است. چون افراد برای رسیدن به نیازهای خود، ناگزیر به تعامل و سازش با محیط خود هستند و در غیر این صورت به آنچه خواهان آن هستند، دست نمییابند. باید یادآور شد که سازگاری از بدو تولد تا پایان مرگ همراه انسان است، در هر برهه زمانی به گونهای خاص، فرد آن را به کار میبرد. علاوه بر این سازگاری دارای عرصههای مختلفی نیز است. مثلاً سازگاری در انتقال به محیط یا موقعیت جدید، سازگاری در روابط بین فردی، سازگاری در موقعیتهای آموزشی که از آن به عنوان سازگاری تحصیلی یاد میشود. در واقع سازگاری تحصیلی ناظر بر توانمندی فراگیران در انطباق با شرایط و الزامات تحصیل و نقشهایی است که مدرسه به عنوان یک نهاد اجتماعی فرا روی آنها قرار میدهد. هدف هر رفتار موجود زنده، رسیدن به یک سازگاری است. پیر (1374)، معتقد است که میتوان سازگاری را به دو قسم تقسیم کرد: یکی سازگاری درونی، که در این نوع سازگاری، هدف رفتار کاهش تنشهایی است که سلامت و تعادل انسان را مورد تهدید قرار میدهد، دیگری سازگاری بیرونی، که ممکن است کاهش تنش در درون، منجر به سازگاری بیرونی نشود، بلکه بالعکس عمل کند (یک سازش مفرط در درون، بدون این که با وقعیت اجتماعی درونی را کسب کرده باشد. بنابراین سازگاری تحصیلی رفتار سازگارانهای است که دانشآموزان در محیط مدرسه و طی دوران تحصیل از خود نشان میدهند. سازگاری تحصیلی جریانی است که در آن فرد برای وفق دادن خود با فشارهای درونی و ملزومات بیرونی کاهش و کوشش به خرج میدهد (رد- ویکتور، 2003). بنابر نظر هیلاری و برنت (1994) مفهوم وسیع سازگاری تحصیلی مشتمل بر چیزی غیر از صرف توان بالقوهی تحصیلی دانشآموزان است. روسر، اکسل و استروبل (1998) بیان نمودند دانشآموزانی که در امر سازگاری تحصیلی با اشکال روبهرو میشوند، این مشکل غالباً در سایر ابعاد نیز تظاهر میکند. باکر و سیریک (1999) به عنوان برخی مؤلفههای سازگاری تحصیلی از انگیزه برای یادگیری، انجام اعمالی برای برآورده ساختن الزامات و نیازهای تحصیلی، درک واضحی از هدف تحصیلی و رضایت کلی از محیط تحصیلی یاد کردهاند. دیدگاههای نظری درباره سازگاری و سازگاری تحصیلی آنگونه که تاریخ رشد و توسعه علوم رفتاری نشان میدهد، هدف بسیاری از پژوهشگران در این حوزه سازگاری درک و نشان دادن عناصر بنیادین در تبیین رفتار بهنجار و آسیبشناسی رفتار ناسازگار و نابهنجار است. در ذیل به برخی از دیدگاههای نظری در مورد سازگاری و سازگاری تحصیلی پرداخته میشود. دیدگاه تحلیل روانی در دیدگاه تحلیل روانی فروید (1926- 1959) به فردی سازگار گفته میشود که دارای (من) قوی و سالم باشد تا بتواند بین دو پایگاه دیگر شخصیت یعنی (نهاد) و (فرامن) تعادل و هماهنگی ایجاد کند. (من) نیز در صورتی توانمند خواهد بود که فرد در برخورد با مشکلات روزمره از مکانیزمهای دفاعی استفاده نکند یا نسبت به آنها آگاهی داشته باشد (شفیع آبادی و ناصری، 1377). دیدگاه روانشناسی فردی در این دیدگاه کوشش میشود تا رفتاری که با محیط سازگار است و یا سازگاریاش به روش غلط صورت گرفته است، از دیدگاه یک ناظر خارجی مورد مشاهده و بررسی قرار گیرد. در این دیدگاه اگر رفتار فرد با انتظاراتی که جامعه از او دارد مطابق و همخوان باشد بهنجار شناخته میشود، اگر این مسئله صادق نباشد وی را ناسازگار میدانند که دچار نابهنجاری شده است. از طرف دیگر ناسازگاری عبارت است از نوعی محرومیت که ناشی از مواجهه فرد با عاملی است که مانع ارضاء نیاز او شده است (آدلر، 1956). نظریه رونی- اجتماعی اریکسون نظریه پرداز رشد روانی- اجتماعی بیان میدارد که احساس بیکفایتی فردی و اجتماعی در محیط خانواده و اجتماع عامل اصلی ناسازگاری محسوب میشود. افراد ناسازگار در معرض آنگونه از روشهای اجتماع قرار دارند که از ویژگیهای آن نبودن رابطه و پیوند نزدیک و صمیمانه بین افراد جامعه است که به تدریج کیفیت این رابطه در رفتار آنان نسبت به دیگران اثر میگذارد (اریکسون، 1968). نظریه زیستی- اجتماعی برخی از پژوهشگران پیشنهاد میکنند که پارهای از زمینههای بیولوژیکی فرد گرایش به رفتار ناسازگارانه را تسهیل میکنند و زمانی که فرد در معرض روابط ناسازگارانه در خانه یا جامعه قرار می-گیرند، زمینه بیولوژیکی فرد با روابط نامطلوب و ناسازگارانه محیط خانواده یا اجتماع، عامل اصلی مکانیزم مهم گرایش به ناسازگاری در فرد میشود. به عنوان مثال شوآرز (1979) بیان میکند که تعادل، تأثیر و تأثر زمینههای بیولوژیکی و نفوذ اثرات اجتماعی و خانوادگی در شناخت علت ناراحتیهای نوجوانان و کودکان، از جمله ناسازگاری آنان نقش اساسی دارد. به بیان دیگر پارهای از ویژگیهای شخصیتی مانند خلق و خوی فرد متأثر از عوامل ژنتیکی است و شیوههای برخورد و الگوهای اجتماعی و خانوادگی یا در جهت این گرایشهای کودکان ویا در جهت مقابل آن یعنی عدم سازگاری به تدریج شخصیت کودکان و نوجوانان را شکل میدهد. به نظر شوآرز (1979) زمانی که اجتماع منطبق با زمینههای ارثی- ژنتیکی کودک عمل نکنند، کودک و نوجوانان در معرض محیطهای نامطلوب قرار میگیرد که به سهولت میتواند به ناراحتیهای روانی گوناگونی در او منتهی شود. بدیهی است ویژگیهای شخصیتی که منشأ ژنتیکی دارند بر اثر فشارهای محیطی، چون رفتارهای انضباطی شدید و حاکم بودن نظام استبدادی در خانواده، اجتماع و مدرسه تا بینهایت میتواند تغییر کند و تحت تأثیر قرار گیرد. اما مطلوبترین راه این است که بین زمینههای بیولوژیکی کودک و نوجوان با شیوههای پرورشی و تربیتی جامعه و والدین هماهنگی وجود داشته باشد (نوابینژاد، 1365). نکته مشترک در همه تحقیقات نظریههای روانی- اجتماعی این فرضیه است که نوجوانان ناسازگار افرادی هستند که دارای الگوهای رفتاری غلط، نظام ارزشی نادرست و ناهمگن و عملکردهای نامناسب هستند (موسوی شوشتری، 1375). نظریه یادگیری اسکینر (1990) نظریهپرداز یادگیری بر تأثیرات حوادث و اتفاقات محیطی در بروز رفتار تأکید دارد. طرفداران این نظریه معقتدند که ناسازگاری یک پاسخ غلط آموخته شده بر اساس انواع روشهای شرطی شدن است. آنها معتقدند که شخصیت یک تاریخچه از انواع شرطی شدنهاست. به بیان دیگر ناسازگاری یعنی شرطی شدن غلط و روان درمانی یعنی دوباره شرطی شدن است (فری هیل، 1973). نظریه یادگیری اجتماعی بندورا (1977) معتقد است که، کودکان و نوجوانان رفتار مدلهای مختلف را تقلید میکنند. او با بررسی کودکان ناسازگاری پی به وجود مدلهای ناسازگار مورد تقلید این کودکان در محیط اطراف برد. بر اساس پژوهش خود بیان کرد که کودکان و نوجوانان رفتارهای تهاجمی و یا مطیعانه را از مدلها میآموزند (بندورا، 1977). دیدگاه روانشناسی شناختی برونر معتقد است نظریههای رفتاری عوامل محیطی را علل عمده رفتارهای سازگاری و ناسازگاری میدانند، در نظریههای شناختی عامل اصلی به وجود آورنده و نگهدارندهی هر گونه رفتار از جمله رفتارهای ناسازگار و سازگار را فرآیندهای شناختی، یعنی افکار و ادراکات فرد به حساب میآورند. در نظریهها چنین فرض میشود که علت ناسازگاری انسانها رویدادهای محیطی نیست، بلکه برداشتها و تصورات آنان از این رویدادهاست (گاز، 1990). براساس این دیدگاه به کسی سازگار گفته میشود که توانایی و قدرت پردازش صحیح اطلاعات را داراست و چون قادر به انجام چنین کاری است برای خود ارزش واقعبینانه قائل میشود تا تحت تأثیر نوسانات روانی دردناک و اختلاف با دیگران، دچار اختلال نشود، این فرایند به او کمک میکند تا به احساس مناسبتری نسبت به زندگی دست یابد و خود را با شرایط مختلف سازگار نماید (باکر، 1998). نظریه بافتگرا برونفن برنر (1989) بیان میدارد که دیدگاه بافتگرا، اکولوژیک و تئوریهای سیستمی «سازگاری» در قالب تعاملات مکرر و مستمر ارگانیسم با محیط پیرامونی توصیف میگردد. در مجموعهی این دیدگاهها، «سازگاری» در قالب «نوعی سیستم کنشوری در بافت حاکم بر کنشها» تعریف میگردد. بدین معنا که در این دسته از نظریات مجموعه عوامل متعددی بر نحوهی سازگاری فرد تأثیر میگذارد. نظام حاکم بر روابط اعضای خانواده، جنسیت، سن، فرهنگ، ارزشها، سبکهای تربیتی رایج در جامعه و مجموعه پدیدههای روانی و تحولی همانند بلوغ و پیامدهای عاطفی و شناختی آن همگی از جمله عوامل مؤثر بر نحوهی سازگاری فرد در سنین مختلف میباشد (برونفن برنر، 1989). جردس و مالینکروت (1994) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که عوامل عاطفی یا روانی میتوانند با سازگاری دانشآموزان مرتبط باشند. مسایلی چون اضطراب، افسردگی، اختلاف بین والدین دانشآموز و ارتباط ضعیف بین دانشآموز و پدر و مادرش میتواند بر تعداد زیادی از عوامل مقابلهای مثل سازگاری تحصیلی، سازگاری شخصی و اجتماعی، مهارتهای اجتماعی، مهارتهای تصمیمگیری، سلامت روانی و حمایت اجتماعی تأثیری منفی داشته باشد. ادموندسون (2010) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که بین حساسیت عاطفی، کنترل هیجانی، بیانگری اجتماعی و کنترل اجتماعی و سازگاری تحصیلی رابطهای مثبت و معنیدار وجود دارد. این نتایج به این معنی است که مهارت حساسیت عاطفی (توانایی تعبیر درست حالات و نشانههای عاطفی دیگران)، کنترل عاطفی (توانایی مخفیکردن عواطف و احساسات)، بیانگری اجتماعی (توانایی سلیس گویی و درگیر کردن دیگران در مباحثات اجتماعی) و کنترل اجتماعی (توانایی وفق دادن و سازگار کردن خود با موقعیتهای اجتماعی مختلف) بر سازگاری تحصیلی تأثیرات مثبت دارد و احتمال سازگاری تحصیلی را افزایش میدهد. الیوت و مک کریگور (2001) در تحقیق خود نشان داد که ارتباطات منطقی و عقلانی بین کمالگرایی و اهداف پیشرفت، وجود دارد. آنها همچنین معتقد بودند که دانشآموزی که از سطح بالایی از کمالگرایی اجتماعمدار برخوردار باشد، به وسیله نیاز به ترس از شکست، برانگیخته میشود. ژانگ، گان و چام (2007) به این نتیجه دست یافتند که کمالگرایی منفی با فرسودگی تحصیلی و کمالگرایی مثبت با درگیری شناختی و رفتاری رابطه مثبت دارد. کاسترو و ریس (2003) بیان میدارند که کمالگرایی به طور معنیداری پیشرفت تحصیلی را پیشبینی میکنند. ریس و دلوو (2002) در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که کمالگرایی غیر انطباقی با فقر بهزیستی هیجانی و سازگاری تحصیلی، همراه است. میچلسون و برنس (1998) بیان داشتند که فرسودگی و بدگمانی به طور مثبت با کمالگرایی اجتماعمدار رابطه دارد و همچنین رابطه معنیداری بین فرسودگی و بعد مثبت کمالگرایی نیافتند. پیشینه تجربی عالیپور بیرگانی (1391) در پژوهش خود با عنوان بررسی روابط ساده و چندگانه متغیرهای شیوه فرزندپروری با سازگاری (اجتماعی، عاطفی، و تعهد به هدف و تحصیلی) در دانشجویان، دست یافتند که میان متغیرهای پیش بین، شیوههای تربیتی آزادگذارانه و اقتدارگرایانه مادری و پدری رابطه مثبت و استبدادی مادری و پدری رابطه منفی با سازگاری کلی و سازگاری تحصیلی دارند. بر اساس پژوهشهای صورت گرفته سبکهای فرزند پروری از جمله عوامل مؤثر بر سازگاری تحصیلی میباشد. پریش و مککلاسکی(1993) در پژوهش خود یافتند کودکان دارای سبک فرزندپروری قاطع، دارای سطوح بالایی از پیشرفت تحصیلی هستند. فرزندان والدین سهل گیر، از پیشرفت تحصیلی ضعیف برخوردارند (لامبرن، مونتس، استنبرگ و دارن بوچ، 1991؛ به نقل از یوسفی، 1386؛ و بامریند، 1991). فرزندان دارای سبک فرزندپروری مستبد، دارای پیشرفت تحصیلی پایینی هستند (استنبرگ، لامبرن، دارلینگ، مونتس و دارن بوچ 1994). عالیپور بیرگانی (1391) در پژوهش خود با عنوان بررسی روابط ساده و چندگانه متغیرهای شیوه فرزندپروری با سازگاری (اجتماعی، عاطفی، و تعهد به هدف و تحصیلی) در دانشجویان، دست که یافتند میان متغیرهای پیش بین، شیوههای تربیتی آزادگذارانه و اقتدارگرایانه مادری و پدری رابطه مثبت سازگاری اجتماعی دارند. نتایج پژوهشها نشان داد که کودکان دارای سبک فرزندپروری قاطع، دارای سطوح بالایی از شایستگی، پیشرفت تحصیلی، رشد اجتماعی و خود ادراکی هستند دارن بوچ و همکاران (1978، به نقل از یوسفی، 1386؛ بامریند، 1991). فرزندان والدین سهلگیر، از پیشرفت تحصیلی ضعیف، بزهکاری زیاد و عملکرد پایین روانشناختی برخوردارند لامبرن، مونتس، استنبرگ و دارن بوچ (1991، به نقل از یوسفی، 1386). فرزندان دارای سبک فرزندپروری مستبد، دارای پیشرفت تحصیلی پایین و سطوح بالای اختلالات روانشناختی و جسمی هستند (استنبرگ و همکاران، 1994). عالیپور بیرگانی (1391) در پژوهش خود با عنوان بررسی روابط ساده و چندگانه متغیرهای شیوه فرزندپروری با سازگاری (اجتماعی، عاطفی، و تعهد به هدف و تحصیلی) در دانشجویان، دست یافتند که میان متغیرهای پیش بین، شیوههای تربیتی آزادگذارانه و اقتدارگرایانه مادری و پدری رابطه مثبت و استبدادی مادری و پدری رابطه منفی با سازگاری عاطفی دارند. سراج و اصلام (2010) نقش اقتدارگرایی و استبدادگرایی والدینی را در سازگاری عاطفی، بهداشت و سازگاری با خانه در 200 دانشجو (100 دختر و 100 پسر) 16 تا 19 ساله سنجیدند. نتایج نشان داد، دانشجویانی که در شرایط والدینی افتدارگرایانه تربیت شده بودند، نسبت به دانشجویان پرورش یافته در شرایط استبدادی، سازگاری با خانه، سازگاری عاطفی و سلامت بیشتری داشتند که این نیز در پژوهش ما تأیید شد. میراگین و کوردووا (2007، به نقل از حیات بخش، 1391). مک کوبی و مارتین، به نقل از حقیقی، 1381) معتقدند که خانواده و شیوههای تربیتی حاکم در آن بر نوجوانان و مسائل و مشکلات آنان، تأثیر مستقیم دارد. به طوری که نوجوانانی که مشکلات رفتاری و هیجانی دارند، کسانی هستند که والدین آنان در ابراز محبت و توجه به فرزندان خود ناتوان بوده و روشهای تربیتی متناقضی دارند. برطبق پژوهشهای انجام شده سبک فرزندپروری دیکتاتوری با پیامدهای رفتاری منفی همچون پرخاشگری، اختلالهای برونسازی و درونسازی، و کارکرد هیجان پایینتر در ارتباط است، و از سوی دیگر سبک فرزندپروری اقتدار منش، با ترکیبی از کنترل بالا، حمایت هیجانی بیشتر، سطح مناسب استقلال، و روابط دوسویه بین والدین و کودک شناسایی میشودو در نهایت سبک فرزندپروری سهلگیرانه که با فقدان کنترل والدین، و پاسخدهی به خواستههای کودک مشخص میشود، این شیوه فرزند پروری با بزهکاری و پرخاشگری فرزندان، به دلیل فقدان نظارت و ویژگی اهمال کارانه والدین، ارتباط دارد (هیمسلو و ترمبلی، 1994، به نقل از حیات بخش، 1391). جمع بندی در این نوشتار عوامل مؤثر بر سازگاری مورد بررسی قرار گرفت. که یکی از این عوامل تأثیرگذار مهم بر سازگاری، خانواده و فضای حاکم بر آن و نحوه ارتباط والدین با فرزندان بود. سپس، به مفهوم سازگاری، دیدگاه ها، عوامل و انواع الگوهای سبک های فرزندپروری و سازگاری اشاره شده است. شواهد پژوهشی نشان داده است سبک‌های فرزند‌پروری با سازگاری روابط معنی‌دار دارد، سبک قاطع، دارای سطوح بالایی از پیشرفت تحصیلی می باشد، همچنین سبک فرزندپروری قاطع، دارای سطوح بالایی از شایستگی، پیشرفت تحصیلی، رشد اجتماعی و خود ادراکی هستند. 5257801071880منابع و مآخذ00منابع و مآخذ منابع فارسی اسلامی نسب، علی (1373). روانشناسی سازگاری. تهران: چاپ و نشر میلاد. آذین، احمد و موسوی، سید محمود (1388). بررسی نقش عوامل آموزشگاهی بر سازگاری اجتماعی دانشآموزان مقطع متوسطه شهرستان فریدونشهر. مجلهی جامعه شناسی کاربردی، دورهی 41، شمارهی 1، صص 200-183. بخشی سورشجانی، لیلا (1387). رابطهی هوش هیجانی، سلامت روانی و عملکرد تحصیلی دانشجویان. مجله دانش و پژوهش در علوم تربیتی - برنامه ریزی درسی، شمارهی 19، صص 116-97. برگر، کاتلین (1388). روانشناسی رشد. ترجمه ی اسماعیل سعدی پور، تهران: نشر نی. بنی سی، پریناز، دلفانآذری، قنبرعلی و بنیسی، وحید (1389). رابطهی هوش هیجانی با سبکهای حل مسأله و سلامت عمومی و سلامت عمومی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی منطقهی 12. مجله علوم تربیتی، سال سوم، شمارهی10، صص. 156-135. حجازی، الهه و شکوری فر، معصومه (1387). رابطهی پاسخهای رفتاری به محرک اجتماعی مبهم با اسناد نیت، هدفهای اجتماعی و اداراک خودکارآمدی کودکان. مجلهی روانشناسی و علوم تربیتی، سال چهارم، شمارهی 2، صص 65-47. حقیقی، جمال؛ شکرکن، حسین و مژگان، موسوی شوشتری (1381). بررسی رابطه جو عاطفی خانواده با سازگاری دانشآموزان دختر پایه سوم مدارس راهنمایی اهواز. مجله علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز.دورهی سوم، سال نهم، شمارههای 1و2، صص108-79. حیات بخش، لیدا (1391). نقش میانجی گری صمیمیت در ارتباط با مهارتهای هیجانی، رضایت و سازگاری زناشویی در مردان متأهل طلا فروش شهر همدان. پایان نامه کارشناسی ارشد رشتهی مشاوره تربیتی، دانشگاه شهید چمران اهواز. حیدری خواه، راضیه (1390). مقایسه دانش آموزان دبیرستانی دختر دارای مادران با سبکهای فرزندپروری متفاوت از لحاظ دلبستگی به مادر، خودکارآمدی، احساس تنهایی و عملکرد تحصیلی در شهرستان خرم آباد. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی تربیتی، دانشگاه شهید چمران اهواز. خدایاری فرد، محمد، رحیمی نژاد، عباس، هومن، حیدرعلی و غباری بناب، باقر (1385). بررسی عوامل مؤثر بر سازگاری اجتماعی دانشجویان شاهد و غیر شاهد دانشگاه تهران. گزارش طرح پژوهشی زیر نظر بنیاد شهید انقلاب اسلامی. خدایاری فرد، محمد، فقیهی، علی نقی، غباری بناب، باقر، شکوهی یکتا، محسن و به ‌پژوه، احمد (1381). ساخت و هنجاریابی مقیاس دینداری در جامعه دانشجویان کشور. گزارش طرح پژوهشی زیر نظر دانشگاه تهران، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی. خدری، زهرا و عسکری، پرویز (1390). مقایسهی .یژگیهای شخصیتی و سازگاری فردی-اجتماعی نوجوانان تک والد و دو والد شهر اصفهان. مجله اندیشه و رفتار (روان شناسی کاربردی)، دورهی پنجم، شمارهی 19، صص 58-48. خوش کنش، ابوالقاسم، اسدیف مسعود، شیرعلیپور، اصغر و کشاورز افشار، حسین (1389). نقش نیازهای بنیادین و حمایت اجتماعی در سازگاری اجتماعی دانش آموزان مقطع متوسطه. فصلنامه روانشناسی کاربردی، سال چهارم، شمارهی 1، 94-82. رهنمود، فرج الله و جویبار، منوچهر (1387). مقایسه هوش هیجانی در میان سطح سه گانه مدیریت. مجله پیام مدیریت، شماره 36. ریو، جان مارشال (2005). انگیزش و هیجان، ترجمه یحیی سید محمدی (1387). تهران: نشر ویرایش. زکی، محمدعلی (1389). سازگاری جوانان با دانشگاه و رابطهی آن با حمایت اجتماعی: بررسی موردی دانشجویان دختر و سر دانشگاه اصفهان. مجلهی پژوهش، جوانان و فرهنگ، شماره 4، صص 130-107. سامانی، سیامک (1381). مدل علّی برای همبستگی خانوادگی، استقلال عاطفی و سازگاری. پایان نامه دکتری دانشگاه شیراز. سپهریان، فیروزه (1386). هوش هیجانی (از IQ تا EQ و SQ). نشر جهاد دانشگاهی ارومیه. سیاروجی، ژرف، فورگاس، ژرف و مایر، جان (2000). هوش عاطفی در زندگی روزمره. ترجمه: اصغر نوری امام زاده ای و حبیب الله نصیری (1384). تهران: نشر نوشته. شغابی، معصومه (1389). رابطه صفات شخصیت، هوش هیجانی و یادگیری خود راهبر با رضایت از زندگی و عملکرد تحصیلی دانشآموزان دختر سال سوم دبیرستانهای دولتی شهر بوشهر. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه شهید چمران اهواز. شفیع آبادی، عبدالله و ناصری، غلامرضا (1377). نظریه های مشاوره و روان درمانی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی. شفیعیتبار، مهدیه، خداپناهی، محمدکریم و صدقپور، صالح (1387). بررسی رابطه هوش هیجانی و عوامل پنج گانه شخصیت در دانشآموزان. مجله علوم و رفتاری، دوره دوم، شماره 3. عالیپور بیرگانی، سیروس (1391). رابطه شیوههای فرزندپروری والدین و سازگاری دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز. مجله دستاوردهای روانشناختی دانشگاه شهید چمران اهواز. دوره چهارم، شماره2، ص ص 232-213. فلاطونی، فردوس (1391). رابطهی ناگویی عاطفی و هوش هیجانی با سازگاری اجتماعی دانشآموزان دختر پایه دوم راهنمایی شهر دزفول. پایان نامه کارشناسی ارشد روان شناسی تربیتی، دانشگاه شهید چمران اهواز. کاظمی، پروانه (1388). بررسی اثربخشی برنامه ارتقاء کیفیت زندگی زوجین بر سازگاری زناشویی و سلامت روان. پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه فردوسی مشهد. کریمی، رمضان؛ خدادوست، مصطفی (1389). سازگاری تحصیلی دانشجویان. مجموعه مقالات پنجمین سمینار سراسری بهداشت روانی دانشجویان. متحدی، علیرضا (1392). بررسی برخی متغیرهای شناختی، انگیزشی، هیجانی، و شخصیتی به عنوان پیشبینهای بروز سرآمدی تحصیلی در دانشآموزان پایه اول متوسطه شهرستان سبزوار. پایان نامهی دکتری روان شناسی تربیتی، دانشگاه شهید چمران اهواز. مکتبی، غلامحسین (1387). تأثیر آموزش هوش هیجانی بر سازگاری اجتماعی، اضطراب اجتماعی و هوش هیجانی در دانشجویان. پایاننامه دکتری روانشاسی تربیتی، دانشگاه شهید چمران اهواز. موسوی شوشتری، هومان (1375). بررسی رابطه بین جو عاطفی خانواده با سازگاری فردی و اجتماعی و پیشرفت تحصیلی. شورای تحقیقات آموزش و پرورش استان خوزستان. نوابی نژاد، شکوه (1365). رابطه زمینه های زیستی- روانی خانواده با بزهکاری نوجوانان. تهران: رشد. نوری امامزادهای، اصغر و نصیری، حبیب اللًه (1386). هوش عاطفی در زندگی روزمره. تهران: نشر نوشته. یوسفی، فریده (1386). ارتباط سبک فرزندپروری والدین با مهارتهای اجتماعی و جنبههایی از خودپنداره دانشآموزان دبیرستانی. دو ماهنامه علمی-پژوهشی دانشگاه شاهد، سال چهارم، دورهی جدید شماره 22، صص46-37. منابع انگلیسی Adler, A. (1956). The neurotic disposition. In ansbacher, H. L., & Ansbacher, R. R. (Eds), The individual psychology of Alfred, (pp. 239- 262). New York: Harper. Angelidis, J., & Ibrahim, N. A. (2011). The impact of emotional intelligence on the ethical judgment of mananers. J Bus Ethics, 99. 111-119. Baker, J. A. (1998). Everyday stressors of academically gifted adolescents. Journal of secondary gifted education.7, 356- 368. Baker, R.W., & Siryk, B. (1999). Student adjustment to college questionnaire manunal. Los Anngeles, CA: Western psychological services. Ballentine, J. (2001). Raising competent kids. The authoritative parenting style. Childhood Education Journal, 78(1), 46-48. Bandura, A. (1977). Self- efficacy: Toward a unifying theory of behavioral change. Psychological review, 84, 191- 215. Barber, N. (2010). Applyin the concept of adaptation to social difference in intelligence. Journal of Cross-cultural research, 44, 116-150. Bar-On, R. (1997). The Bar-On Emotional Quotient Inventory™ (EQ-i™): A test of emotional intelligence. Toronto, Canada: Multi-Health Systems. Baumrind, D. (1978). Parental disciplinary patterns and social competence in children.Youth and Society, 9, 239-276. Baumrind, D. (1991). The influence of parenting style on adolescent competency and substance abuse. Journal of Early Adolescence. 11(1), 56-95. Baumrind, D., & Boray. (1991) Parenting styles and adolescent development. In J. Brooks-Gunn, R. M. Lerner, & A. C. Petersen (Eds.), The encyclopedia on adolescence (pp. 746-758). New York: Garland Publishing. Bornstein, M. H., & Zlotnik, D. (2008). Parenting styles and their Effects, national Instiotutes of Health, Bethesda, MD, USA. 35-44. Brackett, M. A., & Katulak, N. A. (2007). Emotional intelligence in the classroom: Skill- based training for teachers and students. In J. Ciarrochi and J. D. Mayer (Eds), Applying emotional intelligence, 1-27. Bramlage, J. E. (2009). The relationship between emotional intelligence and employment tenure: a Study of White – Collar Workers in Allen County, Ohio. A dissertation ptesented in partial fulfillment of the requirements for the degree doctor of philosophy Capella University, School of Business and Technology. Bronfenbrenner, U. (1989). Ecological systems theory. In R. Vasta (Ed), six theories of child development. Annals of child development: a research annual (vol. 6 pp. 187- 249). Greenwich, ct: JAJ Press. Buri, J. R. (1991). Parental Authority Questionnaire. Journal of Personality and Social Assessment, 57, 110- 119. Darling, N. & Steinberg, L. (1993). Parenting style as context: An integrative model. Psychological Bulletin. 113, 469-487. Darling, N. (1999). Parenting style and Its correlates, ERIC Digest. ERIC clearinghiuse on elementary and early childhood education champaign IL. (ED 427896). Dhingra, R., Manhas, S., & Thakur, N (2005). Establishing connectivity of emotional quotient (E.Q), Spiritual Quotient (S.Q.) with social adjustment: A study of kashmiri migrant women. Journal of Hum. Ecol, 18(4), 313-317. Edmonson, C. B. (2010). Social skills in college student with high trait anger. Journal of social and clinical psychological, 26, 575- 594. Elliot, A. J., & McGregor, H. A. (2001). A 2×2 achievement goal framework. Journal of personality and social psychology, 80 (3), 50- 519. Freehill, M. F. (1973). Disturbed and Troubled children spectrum publicattions, authority styles. Individual psychology, 51, 50- 60. Gerdes, H., & Mallinckrodt, B. (1994). Emotional social, and academic adjustment of college student: A longitudinal study of retention. Journal of counseling and development, 72, 281- 288. Griffin, M. (2011). Deliberative democracy and emitional intellegince: Aninternal mechanism to rigulate the emotions. Stud philos Educ. Guse, B. (1990). The handbook of psychiatry. Chicago; Year Book Medical publishers. Hilary, G., Bernt, M. (1994). Emotional, Social, and Academic Adjustment of Collage students: A longitudinal study of Retention. Journal of counseling and development. 72 (3) 281- 288. http://www.unesco.org/education/fresh. Karim, J., & Weisz, R. (2011). Emotional intelligence as a moderator of affectivity/ emotional labor and emotional lador/psychological disrtes relationships. Psychol Stud, 56(4), 348- 359. Karim, J., & Weisz, R. (2011). Emotional intelligence as a moderator of affectivity/ emotional labor and emotional lador/psychological disrtes relationships. Psychol Stud, 56(4), 348- 359. MacCann, C., Fogarty, G. J., Zeidner, M., & Roberts, R. D. (2011). Coping mediates the relationship between emotional intelligence (EI) and academic achievement. Contemporary Educational Psychology, 36, 60-70. Mayer, J. D., & Salovey, P. (1997).  What is emotional intelligence?  In P. Salovey & D. Sluyter (Eds.), Emotional development and emotional intelligence:  Implications for educators (pp. 3-31).  New York:  Basic Books. Mccoby, E., & Martin, J. (1983). Socialization in Context of the Family: Parent-child Interaction. Socialization, Personality, and Social Development (4th ed), edited by P.H. Mussen. New York: Wiley. Miller, P. H. (1983). Theries of development of psychology. San Francisco: W. H. freeman. Mitchelson, J. K., & Burns, L. R. (1998). Career mothers and perfectionism: stress at work and at home. Personality and individual difference, 25, 477- 485. Naghavi, F,. Redzuan, M., & Mansor, M. (2010).The relationship between alexithymia and emotional intelligence. Asian Social Science, 6(11), 166-170. Parish, T. S., & McCluskey, J. J. (1993) Parenting styles, young adults' self-concepts, and evaluations of parents. School Community Journal, 3, 2, 85-88. Pettus, K. R. (2006). The relationship of parental monitoring to community college studentadjustment and achievement:Differences by gender, ethnicity, parental education level,and student residence. Unpublished Ph.D. thesis, Carolina University. Piaget, J. (1983). ''Piaget's theory''. In P. Mussen (ed). Handbook of Child psychology. 4th edition. Vol. 1. New York: wiley. Piqueras, C. (2006). Improving employee satisfaction and well- being using emotional intelligence. Personal & Organizational Development. Reed- victor, E. (2003). Individual differences and early school adjustment: teacher appraisals of young children with special need. Early child development and care, 174, 59- 79. Reed-victor, E. (2003). Individual differences and early school adjustment: Teacher appraisals of young children with special needs. Early Child Development and Care, 174, 59-79. Rice, K. G., & Dellwo, J. P. (2002). Perefectionism and self development: implication for collage adjustment. Journal of counseling and development, 80, 180- 196. Roeser, R. W., Eccles, J. S., & Sameroff, A. J. (1998). Academic and emotional functioningin early adolescence: Longitudinal relations, patterns, and prediction by experience inmiddle school. Development and Psychopathology, 10, 321-352. Roeser, R. W., Eccles, J. S., & Storable, K. (1998). Linking the study of schooling and mental health: selected issues and empirical illustration at the level of the individual. Education psychology, 33, 153- 176. Schaefer, E. S. (1965). Children's reports of parental behavior: An inventory. Child Development, 36, 413-424. Schwarz, J. C. (1979). Asseessing parental childrearing behaviors: A comparison of parent, child, and aggregate ratings from two instruments. Journal of research personality, 23, 450- 468. Sertaj, B., Aslam, N. (2010). Role of Authoritative and Authoritarian Parenting in Home, Health and Emotional Adjustment. Journal of Behavioral Sciences, 20. Sigelman, K. (1999). Life Span Human Developmen (3th ed). Washington: Brooks/cole publishing company. Skinner, B. F. (1990). Can psychology be a science of mind? American psychologist, 45, 1206- 1210. Spear, L. P. (2000). The adolescent brain and age related behavioral manifestations. Neuroscience and Behavioral Reviews, 24, 417-463. Steinberg, L. (2001). We Knowsome thing: parent-adolesentrelationshipe in retrospect and prospect. Journal of Research on Adolesence; 11: 1-19. Steinberg, L. D. (1996). Adolescence (4th ed). New York: Mc Grae- Hill. Steinberg, L., Elmen, J. D., & Mounts, N. S. (1989). Authoritative parentingPsychosocial maturity, and academic success among adolescents. Child Development, 60, 6, 1424-1436. Steinberg, L., Lamborn, S., Darling, N., Mounts, N., & Dornbusch, S. M. (1994). Overtime changes inadjustment and competence among adolescents fromauthoritative, authoritarian, indulgent, and neglectfulfamilies. Child Development, 65, 754-770. Vig, D., & Joswal, I. J. (2010).Emationaladjastment of parents and quality of parent-teen relationship. Jornal of Studies on Home and community Science, 4, 39-44. Zhang, Y. Gan, Y. & Cham, H. (2007). Perfectionism, academic burnout and engagement among Chinese college students: A structural equation mondeling analysis. Presonlity and individual differences, 43, 1529- 1540. Zychowski, L. A. (2007). Academic and social predictors of college adjustment among firstyear students: Do high school friendships make a difference? Unpublished Ph. D. Thesis, Indiana University of Pennsylvania.

فایل های دیگر این دسته

مجوزها،گواهینامه ها و بانکهای همکار

فروشگاه آنلاین فایل دارای نماد اعتماد الکترونیک از وزارت صنعت و همچنین دارای قرارداد پرداختهای اینترنتی با شرکتهای بزرگ به پرداخت ملت و زرین پال و آقای پرداخت میباشد که در زیـر میـتوانید مجـوزها را مشاهده کنید